Quantcast
Channel: حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live

بی سر و سامانم و خیلی پریشانم حسین

$
0
0

بی سر و سامانم و خیلی پریشانم حسین
غرق در عصیانم و خیلی پشیمانم حسین

سفره ی دل را همیشه پیش تو وا میکنم
مونس تنهایی ام... گرمی مژگانم حسین

با همه آلودگی ام دوستت دارم حسین
دوست داری نوکرت را، خوب می دانم حسین

جان من این چند قطره اشک را از من نگیر
چون که با این اشک ها لبریز ایمانم حسین

کشته ی اشکی و من پاره گریبان تو ام
ای تمام حاجت چشمان گریانم حسین

خوش به حال نوکری که پیر این درگاه شد
در حرم یا بین روضه ها بمیرانم حسین

هر شب جمعه که دلتنگ حریمت می شوم
از سر شب تا سحر هر لحظه می خوانم: حسین

\"نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم\"
کربلایم را بده... دیگر مرنجانم حسین

وقت هر درد و غمی فرمود: \"فابک للحسین\"
روضه ی روز و شب شاه خراسانم حسین

دست و پا کمتر بزن، خواهر فدای پیکرت
ای غریب مادرم...گیسو پریشانم...حسین

پنجه ی گرگی به جان زلف تو افتاده است
تو ته گودال و من پاره گریبانم حسین

یک طرف آتش گرفته روسری دختران
یک طرف آتش گرفته صحن دامانم حسین


علی سپهری


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

به درد عشق تو هر کس که مبتلا نشود

$
0
0

به درد عشق تو هر کس که مبتلا نشود
میان جرگه  اهل بهشت، جا نشود

قسم به لحظه افطار و ربنای سحر
که دست عالمی از دامنت رها نشود

چه لحظه های دعایی که از خدا خواهم
به جز به روی تو این دیده هام وا نشود

برای دیدن تو صبح و شب دعا کردم
(خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود )

تمام عالم تکوین نشسته بر راهت
بیا که بی تو شبم صبح با صفا نشود

رسیده ماه ضیافت کجاست مولایم؟!
بدون صاحب سفره که سفره وا نشود!؟

خودت برای ظهورت دعا کن ای مظلوم!
دعای همچو منی بهر تو دعا نشود

بدون آمدنت هیچ چیز این عالم
تسلی دل مقتول کربلا نشود


سید مرتضی_موسوی


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

$
0
0

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم

گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کوله بار سنگینم

قساوت دل آلوده ام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمی بینم

همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم

خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش بینم

درست نیست بیایم به خانه، می دانم
اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟

اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف محبینم

شنیده ام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سال هاست مسکینم

خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم

مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضه ی عباس هست تسکینم

شکسته ای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟

هزار شکر که ام البنین نمی بیند
چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم

🔸شاعر:
محمدجواد_شیرازی


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

از تو ممنون که چنین راه نشانم دادی

$
0
0

از  تو  ممنون که چنین راه نشانم دادی
هدیه از جنس خودت در رمضانم دادی

داشتم غرق به گرداب گنه می گشتم
حال در ماه خودت خط امانم دادی

در مسیر گنه و معصیت افتاده منم
باز  هم با کرمت مژده به جانم دادی

شدم آلوده ی دنیای گنه تا اینکه
تو ز احسان خودت جا و مکانم دادی

روزه با اذن تو از عشق خودت میگیرم
شاکر هستم که مرا باز توانم دادی

لحضه های سحری یا که دم افطاری
تو چه احساس خوشی وقت اذانم دادی

از تو ممنون که مرا در نظرت آوردی
وقت افطار کمی خرده ی نانم دادی

کربلایی شدنم فوق بهشتی شدن است
لطف کردی که چنین شوق جنانم دادی

🔸شاعر:
روح_الله_دانش


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

به روی چهره ی من رد پای تشنگی است

$
0
0

به روی چهره ی من رد پای تشنگی است
لبم دچار ، به آب و هوای تشنگی است

به ذکر حضرت بارانِ عشق مشغولم
دوباره روی لبم ربنای تشنگی است

به زیر سایه ی ابرِ کرامتم ... خیسم  
صدای چک چکِ اشکم صدای تشنگی است

کویر خشکِ لبم شوره زار شد با اشک
تَرک تَرک شدنش هم برای تشنگی است

به لحظه لحظه ی این ماه بندگی سوگند
امید من به همین لحظه های تشنگی است

چقدر روضه ی مکشوفه پیش چشم من است
درست ، روبریم کربلای تشنگی است

تمام تشنگیِ روزه دارها یک سو ...
و سوی دیگر آن ، انتهای تشنگی است

صدای بغضِ عطشناک بچه های حرم
نوای حزن ، در این نینوای تشنگی است

امان و آه ... از آن لحظه که خودم دیدم ..
ذبیح عشق ، میان منای تشنگی است

🔸شاعر:
رضا_قاسمی


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

با نامه ای سیاه و وجودی پر از گناه

$
0
0


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
امام_حسین_ع_قتلگاه
امیر_عظیمی

با نامه ای سیاه و وجودی پر از گناه
بر درگه خدای خود آورده ام پناه

خالی تر از همیشه و عاصی تر از همه
رو کرده ام به سوی تو، هرچند روسیاه

من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام
چوب حراج بر تن من خورده با گناه

روزی که هر که با عملی می رسد به تو
من در بساط خویش چه دارم به غیر آه

من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ای خدا
-یک قرص نان بده-  ثمرم را خودت بخواه

یک قرص نان که فاطمه می پخت کافی است
خلقی به کوله بار بگیرند زادِ راه

مهر علی و آل علی توشه ی من است
حُبُّ الحسین، روضه ی او، اشک گاه گاه

با یال خون گرفته و با زین واژگون
از قتلگاهِ شاه که برگشت ذوالجناح

پای برهنه عمه ی سادات می دوید
پای برهنه، عمه ی سادات، قتلگاه

ای شمر، خوب دور و برت را نگاه کن
خنجر نکش که مادرمان می کند نگاه


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

باز هم دارد به من مولا محبت می کند

$
0
0


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
وحید_محمدی

باز هم دارد به من مولا محبت می کند
بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند

توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان
گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند

من فراری ام ولی، دائم خودش دنبالم است
در بزرگی و کرم دارد قیامت می کند

می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود
از گناهش هرکه اظهار ندامت می کند

هر کسی یک جور در این راه خالص می شود
شیعیان را آزمایش با ولایت می کند

هر که در پای ولایت مثل زهرا ایستاد
اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می کند

ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است
هر چه بر ما می رسد زهرا عنایت می کند

در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند
هر که زهرایی شود احساس غربت می کند

ریشه های چادر خاکی امید شیعه است
گریه کن ها را خود زهرا شفاعت می کند

 


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

دستی که بالا آمده کارش گداییست

$
0
0


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
حسن_اسحاقی

دستی که بالا آمده کارش گداییست
کار تو آیا با گدا بی اعتناییست؟

تو بی نیاز بی نیاز بی نیازی
این اشکها دار و ندار بینواییست

خیلی غریبم با تو خیلی دورم از تو
برگشته ام... دیگر زمان آشناییست

آنقدر می بخشی که دیگر شک ندارم
با نا امیدی توبه کردن بی خداییست

هی قول دادم توبه هایم توبه باشند
بس که صبوری، عادت من بی وفاییست

تاریکی قلبم دو چشمم را گرفته
ای نور بی پایان که یادت روشناییست

باید تو را با هر نفس دید و پرستید
من دیدمت دیدم - خدای من- خداییست...

دوزخ نشینم کن ولی رو بر نگردان
چون سوختن آسان تر از درد جداییست

وقتی تمام خواهشم بخشیدن توست
بی شک "غلط کردم" شروع هر دعاییست

این دست را خالی به سینه برنگردان
دستی که بالا آمده دست گداییست


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو

$
0
0


بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
صائب_تبریزی

در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالی‌ست جای تو

هر چند کائنات گدای درِ توأند
يک آفريده نيست که داند سرای تو

تاج و کمر چو موج و حباب است ريخته
در هر کناره‌ای ز محيط سخای تو

آيينه‌خانه‌ای‌ست پر از ماه و آفتاب
دامان خاکِ تيره ز موج صفای تو

هر غنچه را، ز حمد تو جزوی‌ست در بغل
هر خار می‌کند به زبانی ثنای تو

در مشت خاک من چه بود لايق نثار؟
هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو

عام است التفات کهن خرقه‌ی عقول
تشريف عشق تا به که بخشد عطای تو

غير از نياز و عجز که در کشور تن است
اين مشت خاک تيره چه دارد سزای تو؟

«صائب» چو ذره است و چه دارد فدا کند؟
ای صد هزار جان مقدس فدای تو

 


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

دلم شکسته ی سنگ ملامت است خدایا

$
0
0

بسم الله الرحمن الرحيم


مناجات_با_خدا، ماه_رمضان
میلاد_عرفان_پور

دلم شکسته ی سنگ ملامت است خدایا
به روی شانه من بار تهمت است خدایا

گل محمدی ام من سلامم و صلواتم*
به جامه ام همه عطر نبوت است خدایا

ندای  دائم تهلیلم و در آینه ی من
حدیث لا، همه الای وحدت است خدایا

عدم، اگرچه به دنیا کشانده زیستنم را
وجود من نگران قیامت است خدایا

نه نفس مطمئنی دارم و نه جرئت رجعت
تمام دار و ندارم محبت است خدایا

مرا رها مکن و ارجعی بگو که اسیرم
مرا بخوان که جدایی مصیبت است خدایا

گدای راز الستم فقیر ذات تو هستم
همین که جز تو ندارم غنیمت است خدایا

من از عشیره ی عشق محمدم، به هوایش
شهید اگر نشوم کفر نعمت است خدایا

*وامی از محمدمهدی سیار


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

پست ثابت ( کانال تلگرام انشگتر سازی حرم شاه)

میان ارض و سما بزم شادی و شور است

$
0
0
میان ارض و سما بزم شادی و شور است 
به روی دست نبی آیه هایی از نور است 
 
بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را 
و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است 
 
گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: 
خوشا به حال رسولی که با تو محشور است 
 
به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند 
عزیز کرده ی زهرا \"کریم\" مشهور است 
 
ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم 
کرامت حسنی با مزاجمان جور است 
 
گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست 
نظر به منظر جانان مراد و منظور است 
 
چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع 
شکسته بال و پرم... قبر خاکی اش دور است 
به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم 
برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم 
 
مرضیه نعیم امینی

بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

کردم گذر به کوچه‌ی میخانه‌های‌شهر

$
0
0
به بهانه‌ی ولادت امام مجتبی
 
کردم گذر به کوچه‌ی میخانه‌های‌شهر
دیدم عجیب  نعره‌ی مستانه ‌میزننــد
ساقیِ شاد رو به همه فخـر میکنـد
پیمانه میزنند
 
من بودم و سیـاهِ شب و روزهـایِ تار
دست کسی به مجلس رندان رسانده‌ام
گفتا چرا خمـوش نشستی نفس بـزن
من هم که مانده‌ام...
 
برخواستم و خواندم و یا محسن‌الغریب
غوغـای مـا و راه غـزل را نشان بده
من تـازه واردم کمکـی کن به بینـوا
بر من زمان بده
 
مغرب رسید داد منادی اذان به جان
افطار را ز سفره‌ی این خانه خواستم
از عشق و شـادیِ پسـر شاه لافتـی
عیدانه خواستم
 
آری نشسته ام به تماشایِ وجه او
دارد شبیه فاطمه (س) ایثار میکند
با بوسه بر لبان عسل خیز او علی(ع)
افطار میکند
 
رنگین‌ترین بساط سـر سفـره چیده اند
لطفش چه خوب روزیِ دستان من شده
جای نـزول ذکـرخداونـد بـر لبـم
ذکر حسن شده
 
از روی خطّ و خالِ قَدَر قدرتِ حسن(ع)
نقاش ها به عکس که توصیف گفته‌اند
آوازخوان و مادح و شاعر برای او
تصنیف گفته اند
 
افلاک محوِ روی دل‌آرایِ شاه ما
گیسوش را چنان شب یلدا نوشته‌اند
سر چشمه‌ی صفات دل آرایی است این ...
... آقا ، نوشته اند
 
اول قمر به راه شب اهلبیتی(س) و
نور تو صبر در دل این آسمان شده
دریا تویی و پشت سرت هم مثال ما
ریگ روان شده
 
ماراببر به همره خود کوره‌راه ها
آماده‌ایم در جَرَیان ها و چالشت
ماسربه‌زیر منتظر یک اشاره‌ی
دست نوازشت
 
وقتی کنار تو همه گفت و شنود ها
حتی گلایه ها همه بی پرده می‌شود
امری طبیعی است کرامات دست تو
گسترده می‌شود
 
روی خوشت تجلّی اوصاف دین ما
جانت به روی پاک پیمبر(ص)معطراست
کافر پس از عنایت و لطف تو میشود
عابد ، خدا پرست
 
پس کوچه های شهر تو را جار میزنند
مرد کریم اصل سخاوت به دست توست
صدها هزار حاتم طائـی قبـول کرد
ثروت به دست توست
 
تفسیرها گـم‌اند برای نوشتـن از
یک قطره از صلابت دریای نام تو
آرامش است کار تو در جذر و مدّ سخت
صبر کلام تو ...
 
خورشید وار سلطه‌ به دلها گرفته ای
در رو بروت ریخته سلطـانِ سوخته
نام کتـاب شعـر مرا بعد ها گـذار
دیوان سوخته
 
از میمنه به میسره چشمت نهیب داشت
هرکس که دید گفت که جولان گرفته است
در عرصه‌ی شجاعت و میدان کارزار
طوفان گرفته است
 
وقتی جمل حریف تورا رو به رو کشید
ترجیح داد ماندن خود را به یک فرار
از دست چشمهای تو در جنگ راه نیست
لایمکن الفرار
 
تا روز حشر ناله و فریاد میزنم
من زیر دست های تو فارغ زتن شدن
تا روز حشر من همه جا داد میزنم
عبد حسن شدم
 
امشب خلاف این همه شب غصه میخورم
قلبم زغصه های تو بی‌تاب تر شده
رویم برای گفتن قدری از این همه
پر آب ترشده
 
هر وقت که به مصرع  آخر رسیده ام
مبهوت کرده جان مرا شور و شینتان
روزی اشک را به دلم داد جمله‌ی :
عطشان حسینتان
 
ابراهیم روشن روش - قم

بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

جلوه ی حُسنِ خدا در رمضان است حسن

$
0
0
جلوه ی حُسنِ خدا در رمضان است حسن (ع) 
کشتی جودو کرم را بادبان است حسن(ع) 
خون حیدر به رگش در جریان است حسن(ع) 
روی و مویش به خدا قبله ی جان است حسن(ع) 
 
شده اند عالمیان دست به دامان حسن(ع) 
 
باعث روشنی خانه مولا هستی 
اولین سلاله حیدرو زهرا هستی 
بعدزهرا س و علی شافع عقبی هستی 
به خداوند قسم معنی یکتا هستی 
 
تادم حشربگویم سن قربان حسن 
 
گوشه ی لعل لبت خال پیمبرداری 
وارث جنگ جمل  هیبت حیدر (ع )داری 
غربتی نیست تو را این همه نوکر داری 
تو پدر همچو علی (ع)ساقی کوثر داری 
 
مست شوم تا شنوم ذکر حسن(ع) جان حسن(ع) 
 
شتر سرخ جمل را چه کسی پی کرده 
معنی واژه یل را چه کسی طی کرده 
این حسن(ع) بود که در ساغر ما می کرده 
او کرم کرده که عشقش به دلم ری کرده 
 
بنویسید مرا کلب نگهبان حسن(ع) 
 
عجبی نیست که درمعرکه غوغا می کرد 
رقص شمشیر حسن بود که شیدا می کرد 
ذکر حیدر به لبش بود که نجوا می کرد 
میمنه میسره را یکسر دریا می کرد 
 
بی سبب نیست که گشتیم مسلمان حسن(ع) 
 
روزگاریست که سودای بتان دین من است 
طاق ابروی حسن قبله و آئین من است 
 
علی درویشی

بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

گمنامیِ اورا نفهـمیدند نامے هـا

$
0
0
تقدیم بہ ڪریم ابن الڪریم حسن بن علی(ع):
 
.
.
گمنامیِ اورا نفهـمیدند نامے هـا
هـرگز نشد آشفتہ از بے احترامے هـا
 
آرے نشان از داغیِ بازارِ تهـمت هـاست
وقتے ڪہ خالے میشود دورت ز عامے هـا
 
در مهـربانے شهـرہ بود آنقَدْر ڪہ حتی
خوردند از نان حلالِ او حرامے هـا
 
حتے سگے را رد نڪرد از سفرہ ے لطفش
لبخند میزد در جوابِ بے مرامے هـا
 
در بین شهـرے ڪہ محبت را نمے فهـمید
تنهـا "حَسَن" هـم سفرہ میشد با جُذامے هـا
 
من شڪ ندارم ڪامِ او با زهـر شیرین شد
زهـرے ڪہ مرهـم بود خود بر تلخڪامے هـا
 
.
محسن_کاویانی

بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

کانال تلگرامی حرم شاه

گرچه دلم با دیگران در انفصال است

$
0
0
مناجاتی سیدالشهدا گریز گودال
 
 
گرچه دلم با دیگران در انفصال است
با او ولی در نقطه ی اوج وصال است
 
اینکه چه شخصی با چه ظرفی ... این مهم نیست
هر کس به دنبالش پیِ فضل و کمال است
 
 هیچ انتظاری جز خداوندی نداریم
از آنکه در شانش فقط جل جلال است
 
از ما چرا ایراد میگیرند مردم
از چشم او گفتیم چون نیکو خصال است
 
هرگز نمی گرییم، از سختی دنیا
گریه فقط بر زاده ی زهرا(س) حلال است
 
این گریه آخر می برد ما را به جنت
این آب دیده بهترین روزی سال است
 
در پیش چشم خواهر خود دست و پا زد
راوی این گفتار در مقتل "هلال" است
 
از داغ او زینب شده دیگر شبیه
پروانه ای که دم به دم در اشتعال است
 
یادت میاید بارها با حال زارم
گفتم که ماندن بی تو در دنیا "محال" است؟
 
هر جا رَوی من هم میایم با تو آنجا
از تو جدا بودن همانند "خیال" است
 
حالا تو بی من رفته ای زیر سم اسب؟
من هیچ ... پاشو مادرت آشفته حال است
 
با افتخار از مو بلندت کرده انگار
آنچه میان دست خود دارد مدال است
 
بی سر رها شد از چه جسمت بین گودال
دنیا هزاران سال زیر این سوال است
 
هر چه لگد خوردم فدا یک تار مویت
من گریه ام از گریه ی طفل سه ساله است
 
 
 
جعفر ابوالفتحی
 
 
 
منبع:
 

بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

لطف کسی شبیه علی جان تمام نیست

$
0
0

لطف کسی شبیه علی جان تمام نیست 
لطف کسی شبیه علی جان مدام نیست 

در پیشگاه حضرت حیدر برای ما 
بالاتر از مقام گدایی مقام نیست 

بابای مهربان و امام و چراغ دین 
در حق نوکران خودش او کدام نیست؟ 

بعد از فراق فاطمه اش روز خوش ندید 
جز چاه با علی احدی هم کلام نیست 

گیرم که زخم فرق علی التیام یافت 
هجران یاسِ سوخته را التیام نیست 

از کوچه های کوفه پدر را به خانه برد 
دل خون تر از امام حسن هیچ امام نیست 

با هم برای غربت زینب گریستند 
از کوچه رد شدند... کسی پشت بام نیست 

خاکستر و نگاه حرامی و کعب نی 
جای عقیله در وسط ازدحام نیست 

کوفه هر آنچه داشت حراجی دگر نداشت 
کوفه به هیچ وجه به سختی شام نیست 

مرضیه نعیم امینی


بانک اشعار مذهبی حرم شاه - تقریبا هر روز به روز می شود

کیستی تو ڪه غمت برده دل از دلـبرها

$
0
0

کیستی تو ڪه غمت برده دل از دلـبرها
راز تـو چیست ڪه آتش زده بر بـاورها

چند وقتی‌ست که بی‌تاب محرم هستیم
بــــاز بـرپـا شده در سینه‌ی ما محشرها

روزهـا را همگی چـشم به راهیم.. حسین
تا محـرم برسد ”فصل خـوش نـوڪـرها“

بیرق و شعرخوش مُحتشم و سینی‌زنی
تڪیه و شـال عـــزا و علـم و مـنبـرهـا

همـه دلتنگ، همـه تشنه ، همـه بی‌تابیم
تا بگـــیریم ز دستـان شـما سـاغـــرهـا

جملـه شـاهان جهانند گـــــدایان دَرَت
صـف ڪشیدند درِ مـیڪده پیغمبرها

هـر چه داریم فدای شب عاشورایت
عشق تو نیست مگر ارثیه ی مادرها

پدرم از پدرش از پـدرانش مـےگـفت:
لطف آقاست که داریم سری در سرها

****
شیخ محمدبنواری


حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه

وقتش شده اشکم چنان باران ببارد

$
0
0

وقتش شده اشکم چنان باران ببارد
سنگینی هجران دلم را می فشارد

سهمم فراق است و فراق است وفراق است
تقویم، دائم فصل هجران می شمارد

به زائری که با خودش جان مرا برد
گفتم برایم ذره ای تربت بیارد

در عشق آنکه واقعاً دنبال قرب است
دل را به دست صاحب دل می سپارد

چیزی نمی خواهم از آقایم همینکه
در روضه راهم داده مِنَت می گذارد

در آخرت لبخند می چیند یقیناً
هر کس که بذر گریه در دنیا بکارد

گفتند اشکم مرهم زخم حسین است
ای کاش چشمم تا دَم مرگم ببارد

از کودکی که روضه هایش را شنیدم
بیزارم از اسبی که نعل تازه دارد

مرضیه نعیم امینی


حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live




Latest Images