Quantcast
Channel: حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live

آن لحظه که ماه را گرفته دیدم قدر همه ی ستاره ها رنجیدم یا رب چه کنم فاطمه از دستم رفت آمد به سرم از

$
0
0

آن لحظه که ماه را گرفته دیدم

قدر همه ی ستاره ها رنجیدم

یا رب چه کنم فاطمه از دستم رفت

آمد به سرم از آنچه میترسیدم

 

با تشکر از برادر نوید اطاعتی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

بعد از قتال خامس آل عبا،حسین زینب کشید ناله ی واویلتا حسین آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد در قتله گا

$
0
0

 بعد از قتال خامس آل عبا،حسین

زینب کشید ناله ی واویلتا حسین

آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد

در قتله گاه خویش فتاده زپا حسین

یادش فتاد خاطره ای از مدینه و

یک روز داغ و زینب غمدیده با حسین

خوابیده بود دخت علی زیر آفتاب

پوشاند روی خواهر خود با عبا حسین

زینب اشاره کرد که یک روز میشود

جبران کنم محبت امروز را حسین

زینب که دید روز،همان روز موعد است

در زیر آفتاب زند دست و پا حسین

ناچار دیده بست به جسم برادرش

گفتا فدای تو گل ریحانه یا حسین

چیزی که نیست من بکشم روی جسم تو

غارت نموده اند اثاث مرا حسین

رو کرد سمت آفتاب و غریبانه گریه کرد

یک دم اشاره کرد به خون خدا حسین

ای آفتاب کم کن از آن سوز آتشت

زیرا که سوخت جسم گل مصطفی حسین

 

با تشکر از برادر نوید اطاعتی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

گفتم زکوچه..نفسم تنگ و بریده شد گفتم که سیلی و رگ قلبم دریده شد دیدم که دست، خسته به دیوار می نهی گف

$
0
0

گفتم زکوچه..نفسم تنگ و بریده شد

گفتم که سیلی و رگ قلبم دریده شد

دیدم که دست، خسته به دیوار می نهی

گفتم به خود، نسیم جدایی وزیده شد

با خویش، خلوتی به شب تار داشتم

ازبس گریستم، دلم از کف رهیده شد

درپیش چشمهام، به خدا بازویت شکست

ازبس نوک غلاف به دستت کشیده شد

امر خداست.. ذوالفقار در غلاف..آه

وقتی زپشت در.. صدایت شنیده شد

ای وایم از نگاه تو.. مُردم هزار بار

آن لحظه ای که قامت سروت خمیده شد

ای یاس من! شبیه بنفشه شدی کبود

حوریه ی علی! چرا رنگت پریده شد

با خنده سعی داری اگر راضی ام کنی

باشد.. ولی به جان تو جانم رمیده شد

با این همه تلاشِ پرستار کوچکت

آخر خبر رسید..مریضت شهیده شد

تو میروی ولی بدان: کرببلا حسین

درپیش چشم زینب تو سر بریده شد

گویا (مهاجر) از پس شور تغزُلت

ذکرحسین..درهمه عالم تنیده شد

 

محمدبنواری(مهاجر)

 

با تشکر از برادر محمدبنواری بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

علی است شـاهد درد و بـلای زهرایش و اوست کـوهِ غمِ جـان فضای زهرایش سکوت شیرخدا..فاطمه..کتک.. هرگز به

$
0
0

علی است شـاهد درد و بـلای زهرایش

و اوست کـوهِ غمِ جـان فضای زهرایش

سکوت شیرخدا..فاطمه..کتک.. هرگز

به جز بخـاطـر أمـر خـدای زهرایش

چه زود اجر مَودت به او عطا گردید!!

شکسته شد به خـدا.. دنده های زهرایش

چنین جسارت و بی حرمتی؟تعجب نیست

اگـر رقـم بخـورد.. کـربلای زهرایش

نگاه زخمی او مانده بر در و دیوار

هنـوز مـیشنود نـاله هـای زهرایش

به عرضِ تسلیتِ شـاه لافتـی.. حتی

یکـی نیـامده ختـمِ عـزای زهرایش

و در قبـال جفـای یکـایـک اُمّت

ندیده هیچ کسی جـز.. وفـای زهرایش

بجز دو قطره ی اشکِ خجالتم.. دیگر

نـداشتم که بِبـارم بـرای زهرایش

به طاقِ عرش..به عشقِ علی..نوشته شده است

تمـام عـالـم خـِلقت فـدای زهرایش

بـه پاس سجدة شکر از ولایت مـولا

رواست این که بیُفتم به پـای زهرایش

(مهاجر) أشک ارادت بـریز پـای غزل

که مستجـاب شوی با دعـای زهرایش

 

 

محمدبنواری(مهاجر)

 

با تشکر از برادر محمدبنواری بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

دیشب علی در چاه غربت زار میزد از داغ زهرا بر در و دیوار میزد دور از نگاه زخمی ام المصائب پهلوی خودر

$
0
0

دیشب علی در چاه غربت زار میزد

از داغ زهرا بر در و دیوار میزد

دور از نگاه زخمی ام المصائب

پهلوی خودرا بر نوک مسمار میزد

 

محمدبنواری(مهاجر)

 

با تشکر از برادر خوبم محمد بنوازی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

دلم گرفته هوای مدینه را دارم برای مادر مظلومه گریه ها دارم دوباره آمده ام! یک نگاه کن مادر.. به غیر

$
0
0

دلم گرفته هوای مدینه را دارم

برای مادر مظلومه گریه ها دارم

دوباره آمده ام! یک نگاه کن مادر

به غیر هیئت و روضه مگر کجا دارم؟

 

با تشکر از برادر خوبم محمد بنوازی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

ای بنده ی ناپاک و گنه کار خدا هنگام گرفتاری و در وقت بلا میخواهی اگر رها شوی.. آهسته یک بار به زیر

$
0
0

ای بنده ی ناپاک و گنه کار خدا

هنگام گرفتاری و در وقت بلا

میخواهی اگر رها شوی.. آهسته

یک بار به زیر لب بگو: یازهرا

 

با تشکر از برادر خوبم محمد بنوازی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

بی بی بسمت توست همه خواهش دلم یعنی تویی بهانه ی آرامش دلم فاطمیه..سینه زنی..روضه..پناه ماست هیئت مکا

$
0
0

بی بی بسمت توست همه خواهش دلم

یعنی تویی بهانه ی آرامش دلم

فاطمیه..سینه زنی..روضه..پناه ماست

هیئت مکان و مرکز پالایش دلم

 

محمدبنواری(مهاجر)

 

با تشکر از برادر خوبم محمد بنوازی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی مثل همیشه گفته به من فال: می رسی یا

$
0
0

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه

 

فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی

مثل همیشه گفته به من فال: می رسی

یادش به خیر موقع تحویل سال نو

گفتم به خود دگر که تو امسال می رسی

میلم کشیده با تو کمی دردِ دل کنم

مثل همیشه موقع آمال می رسی

جز تو کسی نمی خرَدم ایّها العزیز

آیا به داد عبد پُر اشکال می رسی؟

بالم به زیر بار معاصی شکسته است

داری به زخم کهنه ی این بال می رسی

دارم یقین که حال دلم خوب می شود

ای بهترین « محوّل الاحوال » می رسی

باید تو را به حضرت زهرا قسم دهم

آری به این طریقه و منوال می رسی

مانند مادرت الف قامتت خم است

از داغ مادرت به نظر « دال » می رسی

یک روز جمعه منتقم آل فاطمه!

حتماً برای کشتن دجّال می رسی

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه مست می از جام ولاییم ما شامل الطاف خداییم ما تا که نسیمی ز تو آرد صب

$
0
0

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه

 

مست می از جام ولاییم ما

شامل الطاف خداییم ما

تا که نسیمی ز تو آرد صبا

منتظر باد صباییم ما

خیمه ی سبزت شده باب المراد

بر در این خیمه، گداییم ما

گر نفس پاک تو بر ما رسد

رایحه ی عقده گشاییم ما

ای لب تو چشمۀ آب بقا

تشنه لب آب بقاییم ما

تا که دعا بهر فرج می کنیم

بنده ی محبوب خداییم ما

تا که ولای تو به دل های ماست

از قفس غصه رهاییم ما

ای همه سرمایۀ ما عشق تو

در غم عشق تو فناییم ما

بر نفس لیل و نهارت قسم

منتظرت صبح و مساییم ما

ای همه خوبی نظری کن به ما

بی کس و بی برگ و نواییم ما

صاحب عزای غم زهرا بیا

سینه زن خیرالنساییم ما

عزت ما اشک غم فاطمه است

شکر خدا اهل بکاییم ما

 ((ما که به غیر از تو نداریم کس))

 ((ای شه خوبان تو به فریاد رس))

 

سید مجتبی شجاع


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه آنکس که ز تو دامن اقبال بگیرد الطاف خدایش همه احوال بگیرد گویا که تم

$
0
0

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه

 

آنکس که ز تو دامن اقبال بگیرد

الطاف خدایش همه احوال بگیرد

گویا که تماشای تو در طالع من نیست

کو آینه بینی که ز من فال بگیرد؟

آنکس که به غیر تو برد دست تمنّا

خواهد ز درختی ثمرِ کال بگیرد

غیر از دل پروانه که در حیرت شمع است

کی می شود از شعله کسی بال بگیرد

غیر از تو ندیدیم نگاری به دو عالم

بس دل که توانست به یک خال بگیرد

با ماتم هجران نتوان کرد صبوری

این شرح، کجا می شود اجمال بگیرد

این آرزوی شیعه ی دلداده ی زهراست

کز دست تو از بهر عزا شال بگیرد

از هجر تو دل ها شده در زمزمه برگرد

ای منتقم رنج و غم فاطمه برگرد

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

امام زمان(عج)-مناجات ای پور علی فاطمه مرآت بیا ای کعبۀ دل قبلۀ حاجات بیا ای منتقم خون حسین و زهر

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت بانو به این غریبی من رحم کن، نرو... من نه، به اشک چشم حسن رحم کن، نرو...

$
0
0

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت

 

بانو به این غریبی من رحم کن، نرو...

من نه، به اشک چشم حسن رحم کن، نرو...

این جا کسی جواب علی را نمی دهد

بی تو شدم غریبِ وطن، رحم کن، نرو...

یک زن به طعنه گفت: "دگر رفتنی شده"

حرفی نزن ز دفن و کفن، رحم کن نرو...

پیچیده بین شهر: "علی هم شکسته شد"

جان می دهم بدون تو من، رحم کن، نرو...

یک طور می دهم قسمَت، "نه" نیاوری

زهرا به پاره پاره بدن، رحم کن نرو...

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

فدایی تو شدن داشت شور و حال دگر مسافرم که نمانده مرا مجال دگر هر آنچه بال و پرم بود ریخت در کوچه به

$
0
0

فدایی تو شدن داشت شور و حال دگر
مسافرم که نمانده مرا مجال دگر

هر آنچه بال و پرم بود ریخت در کوچه
به روی دوش پرستو نمانده بال دگر

همین مدال کبودی به سینه ام زیباست
چه حاجت است علی جان! مرا مدال دگر

همیشه در نظرم جلوه ی تو را دارم
نپرورم به سرم غیر این، خیال دگر

گُلت شبیه فدک شد ورق ورق، یعنی
نمانده است اثر از همان قباله دگر

چنین مگیر تو زانو بغل که نیست مرا
به غیر خانه نشینی تو ملال دگر

و این همه غم و غصه که بر سرم آمد
خدا کند که نیاید سر سه ساله دگر

محمد حسین مهدی پناه


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

فاطِمَة الزَّهرا(س): (...مَن أصعَدَ إلی الله خَالَص عِبادَتِهِ أهبَطَ الله عزوجل إلیهِ أفضَلَ مَصل

$
0
0

فاطِمَة الزَّهرا(س):


(...مَن أصعَدَ إلی الله خَالَص عِبادَتِهِ أهبَطَ الله عزوجل إلیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِه )

 

هم نشین آینه پاک و زلال

مظهر عشق و جنون بی زوال

هم جوار ماه ، ماه بی افول

ممتحنّ و معتقد روی اصول

پابه پای نور ، نور مشرقین

هم کلامی با مسیح عالمین

بامرام وصاحب خلق عظیم

دست در دست صراط المستقیم

هم نفس با حق و با حق برقرار

دست بر سینه کنار ذوالفقار

پیرمردی که علی را یار بود

روزگاری چون سپه سالار بود

پیرمردی که دگر همتا نداشت

جز علی مرتضی مولا نداشت

پیرمردی که پر از دلواپسی ست

پیرمردی که عزادار کسی ست

پیرمردی که دو چشم او تر است

غصه ی او بی کسی حیدر است

پیرمردی که فرج ساز علی ست

چون ابوذر محرم راز علی ست

غصه دار و خسته اما با غرور

در میان کوچه ای وقت عبور

با نگاه کافری برخورد کرد

با سگ خیره سری برخورد کرد

خواست از تیر نگاهش در رَوَد

بی تفاوت از کنارش بگذرد

لیک سوی پیرمرد با صفا

نعره ای زد میروی سوی کجا؟؟

شیخ دارم هم برایت زحمتی...

هم به تشییع جنازه دعوتی

فاطمه بنت رسول الله رفت

از علی "هم خانه " و "همراه " رفت

با طمأنینه بگفتا که عجیب!!

خواب دیدی خیر باشد نانجیب

ما عمل بر نطق و لحنش کرده ایم

دور از چشم تو دفنش کرده ایم

ما ز دامن ها دو رویی رانده ایم

با علی بر او نمازم خوانده ایم

فاطمه منصوره و مظلومه است

کوری چشم شما معصومه است

حضرت صدیقه گلچین کرده است

تو و امثال تو نفرین کرده است

ناگهان تا سگ غضب آلود شد

پیرمرد قصه هم نابود شد

بر رخ او ضربه ی سیلی نشست

زیر چشمش هاله ی نیلی نشست

بی هوا روی زمین افتاد او

یاد ام المومنین افتاد او

یاد روز کوچه و حنانه و...

ضربه های مشت این دیوانه و...

یاد چشمان کبود و...گریه کرد

گوئیا آنجا نبود و....گریه کرد

قهقه زد سوی "سردار سپاه"

ضرب سیلی!؟مردجنگی!؟اشک و آه!؟

گفت میخواهی بدانی قصه چیست

درد من از ضربه ی سیلی که نیست

یاد کوچه یاد غم ها کرده ام

یاد سیلی یاد زهرا کرده ام 

باچه رویی از شرافت جا زدی؟

باهمین دستت سر زهرا زدی؟؟

دست سنگینت به رخ چند بار خورد؟؟

راست میگویند بر دیوار خورد؟؟

تو فدک را پاره پاره کرده ای

گوش او بی گوشواره کرده ای

تو که با ابلیس بیعت کرده ای

با چه رویی هتک حرمت کرده ای؟؟

بشکند پایت که بر در پا زدی

بشکند دستت که زهرا را زدی

مشرکی ، آتش پرستی دور شو

قاتل محسن تو هستی دور شو

 

به روح بلند و ملکوتی جناب مقداد (رحمة الله علیه)صلواتی هدیه فرمایید

علیرضا خاکساری


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

گل اگر از کمرش تا بخورد می شکند یا اگر غصه ی خود را بخورد می شکند همه زیبایی گل در گرو گلشن اوست

$
0
0

گل اگر از کمرش تا بخورد می شکند

یا اگر غصه ی خود را بخورد می شکند

همه زیبایی گل در گرو گلشن اوست

گل اگر چشم و نظرها بخورد می شکند

به نوازندگی باد خزان حساس است

گل اگر ساقه ی آن پا بخورد می شکند 

گل لطیف است و ضعیف است و نحیف است و نحیف

گل به آئینه هم حتی بخورد می شکند

وجه تشبیه قشنگی ست ، گل آئینه بود

در جدل ها بزند یا بخورد می شکند 

جای گل بین در خانه و دیوار که نیست

سر گل بر در و لولا بخورد می شکند

قافیه های غزل نیز شهادت بدهند

وزن شعرم اگرم وا بخورد می شکند

"بنوسید بر حاشیه ی برگ شقایق

گل تاب فشار در و دیوار ندارد"

پهلویی در وسط مخمصه ای گیر کند

- در و دیوار به هم تا بخورد - می شکند

دنده های قفسه سینه اگر میخ دری

وسط سینه ی گل جا بخورد می شکند

گوشواره که به یک لاله ی گوشی بند است

ضربه آهسته هم حتی بخورد می شکند

بوی خون می رسد از این غزل و میگویم

گل اگر از کمرش تا بخورد می شکند

علیرضا خاکساری


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

$
0
0

تا حاجیان زکعبه سنگی در آمدند

با کعبه ؛ سوی قبله گه دیگر آمدند

 

گرچه نبود تلخ تر از زهر روزگار

زنبور وار جمله سر شکر آمدند

 

صبح طلوع آیه تطهیر بود ظهر

فصل طهارت است همه اطهر آمدند

 

از جای جای شرق و شمال و جنوب و غرب

با نیت بلند برآن ششدر آمدند

 

خیف از منی شور عرفات از تف شعور

کردند اتحاد و بر مشعر آمدند

 

لب تشنگان واحه تفتیده، از عطش

له له زنان و خسته لب کوثر آمدند

 

شب یازه ها فکنده به حول و ولایشان

بر دامن ستاره روشنگر آمدند

 

خمیازه می کشید بجای قدح چرا

مستان وضو کنند . می و ساغر آمدند

 

با باری از امانت سنگین به روی دوش

آن پنج تن ملائک اعظم سر آمدند

 

اینک صدا صدای بلال است می رسد

اینک همه به حاشیه منبر آمدند

 

یاقوت سرخ با حجرالاابیض از بهشت

بر استلام خال لب حیدر آمدند

 

انداختند فرش پر آنگه فرشته ها

یعنی که از خجالت مردم در آمدند

 

حی علی و لایت حیدر بلند شد

با پای سر به محضر پیغمبر آمدند 

 

حی علی ولایت حیدر بلند شد

حی علی که دید نبی یکسر آمدند

 

فرمود ناشران همگی منتشر کنند
فرمود کاتبان همه با دفتر آمدند

 

فرمود آفتاب شما بعد ازین علی است

فرمود حاضران همه بر باور آمدند !؟

 

فرمود از مسیر علی هر که کج رود

در جاهلیت است اگر هم به حج رود

علی حنیفه


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

ازکودکی زدامن زهرا گرفته ام هرگزبه تاج و تخت امیران نمیدهم سرخط نوکری که زمولا گرفته ام تازنده ا

$
0
0

 

ازکودکی زدامن زهرا گرفته ام

هرگزبه تاج و تخت امیران نمیدهم

سرخط نوکری که زمولا گرفته ام

تازنده ام به نوکریش فخر میکنم

 شادم زدست فاطمه امضا گرفته ام

منبع : http://harame-shah.rozblog.com

دست جفا تاریکیِ روی قمر را ساخت نامردیِ یک مرد پایان سحر را ساخت جمعیّت هیزم کش یک شهر رو آورد در

$
0
0

دست جفا تاریکیِ روی قمر را ساخت

نامردیِ یک مرد پایان سحر را ساخت

جمعیّت هیزم کش یک شهر رو آورد

در پشت درب خانه ی کوثر شرر را ساخت

با لنگ پا از بس که بر لولای در می زد

هم کارِ مادر را، هم کار پسر را ساخت

از روی در، از روی ناموس علی رد شد

یعنی که راه حمله ی چندین نفر را ساخت

اصلاً مقصّر دست و دلبازی نجّار است

خیلی بلند این میخ های لای در را ساخت

هیزم، لگد، خنجر، تن مادر، عبا، محسن

لعنت به آنکه پشت در این دردسر را ساخت

بر روی دستِ مادرم، این قنفذِ نامرد

با آن غلافش هر طریقی بود اثر را ساخت

پا می شد امّا بعد با صورت زمین می خورد

طوریکه تا برخواستند چندین اگر را ساخت


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

آیا دل دیوانه دارد دلبری یا نه ؟ سوز گدای خسته دارد مشتری یا نه ؟ این دل که می بینی به صد جا رفته

$
0
0

آیا دل دیوانه دارد دلبری یا نه ؟

سوز گدای خسته دارد مشتری یا نه ؟

این دل که می بینی به صد جا رفته برگشته

جنسِ به روی دست، مانده میخری یا نه ؟

با اینکه بی مقدارم اما می شود یکبار

زیر قدم های تو بگذارم سری یا نه ؟

دور تو می گردم ولی فکرم فقط این است

پروانه را می ماند آخر سر پری یا نه ؟

خاکم به سر با هر گناهی دردت آوردم

ای زخم خورده از گناهم بهتری یا نه ؟

آقا بیا و خود قضاوت کن به این سینه

آیا میاید این مدال نوکری یا نه ؟

خسته شدم از بس تمنّای حرم کردم

ما را به باب القبله آخر می بری یا نه ؟

در روضه های صبح و عصری که بپا کردی

همدم شده چشم تو را چشم تری یا نه ؟

با خنجر کندی به جان حنجر افتادند

اصلاً نمی گویند داری مادری یا نه ؟!

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live




Latest Images