Quantcast
Channel: حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live

غنچه ی ناز تو را با لگدی وا کردند مردم شهر چقدر زود به فکر افتادند در عزاخانه ی تو غمکده بر پا کرد

0
0


غنچه ی ناز تو را با لگدی وا کردند

مردم شهر چقدر زود به فکر افتادند
در عزاخانه ی تو غمکده بر پا کردند

عده ای در وسط کوچه تورا میکشتند
عده ای نیز همان بین تماشا کردند

بین یک کوچه باریک زمینت زده اند
بین این کوچه باریک که غوغا کردند...

... ناگهان معجر مشکی تو از سر افتاد
بچه ها معجر خونی تو پیدا کردند

گرگ ها وحشی و سگ های مدینه هارند
آنقدر پنچه زدند تا کمرت تا کردند

سند معتبری هست که تاریخ نوشت:
میخ را در وسط سینه تو جا کردند

کشته شد محسن و آنان که تماشا کردند
سند تیر به اصغر زدن امضا کردند

" محمد مهدی نسترن "


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

شبیه شور محرم به شهر ما غوغاست حدیث هر زن و مردی هزار واویلاست چنان که بر سر و رو می زنند از غم و

0
0

شبیه شور محرم به شهر ما غوغاست

حدیث هر زن و مردی هزار واویلاست

چنان که بر سر و رو می زنند از غم و ماتم

گمان کنم که مگر روز محشر کبراست

هزار دسته عزادار به جامه های سیاه

به سر زنان و پریشان که ماتم عظماست

به سر زنان و به سینه ز حزن ماتم مادر

فغان و ناله عالم، فغان یا زهرا (س) ست

عزا، عزای غریبی است، عزای مادر سادات

عزای دخت پیمبر(ص) ، عزای همسر مولاست

نگاه کن که ز در بوی دود می آید

هنوز شعله شعله آتش به روی در پیداست

نگاه کن که دو چشم علی (ع) به خون افتاد

و چشم کوچک طفلان او، چون دریاست

کمر به دست گرفته علی و به گریه می نالد

فغان و شیون طفلان، نوای وا اُمّاست

میان کوچه شکستند دست حضرت زهرا (س)

مگر که جور عدویش همین یکی و دوتاست

میان آن در و دیوار، خدایا چگونه  بگویم

صدای ناله زهرا (س) ز عمق جان برخاست

ولی ز غصه ای از پا نشست یاس پیمبر(ص)

که وقت رفتن او شد، ولی علی (ع) تنهاست

نشسته این غم غربت به جان شیعه زهرا(س)

به کوچه ها، همه جا خیمه عزا برپاست

نگاه کن که دو چشمان مهدی زهرا

به خون نشسته ی اندوه دختر طاهاست

الا غریب همیشه الا ولی زمان (عج)

برای شیعه تو فاطمیه عاشوراست


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

بازی ما پیدا و ناپیداس برخیز این بازی پست همین دنیاس برخیز دیگرتوانم تاق شد اتش گرفتم چشمان خود و

0
0

بازی ما پیدا و ناپیداس برخیز

این بازی پست همین دنیاس برخیز

دیگرتوانم تاق شد اتش گرفتم

چشمان خود واکن علی اینجاس برخیز

انگار لج کردی اقلا حرکتی کن

جان آمده بالا دم لبهاس برخیز

رحمی کن و زهرا نگاهم کن دوباره

جبران این لطف تو پابرجاس برخیز

انگار که بامرتضی هم قهر کردی

ای انکه اشکت وسعت دریاس برخیز

یک لحظه خب حرف مرا هم خوب بشنو

زهرا تحمل کن خدا با ماس برخیز

شاعر : مهدی مومنی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

با لهجه ي بلال ندا ناگهان رسيد حي علي العزا... عزا ناگهان رسيد مثل ‹‹حسين›› ، ‹‹فاطمه›› هم گريه

0
0

با لهجه ي بلال ندا ناگهان رسيد

حي علي العزا... عزا ناگهان رسيد

 

مثل ‹‹حسين›› ، ‹‹فاطمه›› هم گريه آور است

مثل ائمه گريه ي ما ناگهان رسيد

 

جايي نداشتم بشود سير گريه كرد

تا دعوت امامْ رضا ناگهان رسيد

 

اصلا بدون صاحبْ عزا كه نمي شود

وقتي صدا زديم بيا... ناگهان رسيد

 

هر جا كه نام حضرت صديقه برده شد

انبوه ‹‹التماس دعا›› ناگهان رسيد

 

 با ترس و لرز وارد مرثيه ات شدم

اما ببين كه رفت و كجا ناگهان رسيد!!!

 

رد مي شدي كه در وسط كوچه اي غريب

يك نانجي:ب بي سر و پا ناگهان رسيد

شاعر : سيد باقر سيدي زاده

(بجنورد)


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

افتاده است عالم بالا به روی خاک افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک افتاده یک غریبه و رفته است یک غر

0
0

افتاده است عالم بالا به روی خاک
افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک
افتاده یک غریبه و رفته است یک غریب
مولا به سوی مسجد و زهرا به روی خاک
خوشحال می شوند بسی خارهای پست
گل را که می کنند تماشا به روی خاک
قد راست کرده اند چهل مرد بی حیا
در پیش روی یک زن تنها به روی خاک
خاکی شده است چادر بانوی خاک و آب
خاکم به سر! کشیده که او را به روی خاک؟
وقتی که گشت نقش زمین ذوالفقار او
افتاد گوئیا خود مولا به روی خاک

جبریل از چه بر سر و بر سینه می زند؟
دیده است گوشواره ای آیا به روی خاک؟
پیمان طالبی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی

0
0
 

گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی

وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی

همسر تازه جوانم نکند خسته شدی

نکند باعث تنهایی حیدر بشوی

قول دادم که حواسم به حسین ات باشد

پس نبینم که دگر فاطمه مضطر بشوی

کاش می شد گل یاسم که بخندی از نو

کاش می شد بشکوفی و معطر بشوی

می کشی شوهر خود را زخجالت گر تو

چهره نیلوفری دیدار پیمبر بشوی

راستی خانه ی ما را چه کسی آتش زد ؟

ای گل من چه کسی خواست که پرپر بشوی ؟

بغض خود را بٍشکن چونکه علی مایل نیست

با غم و غصه در این خانه به آخر برسی

ای که با خنده تو بیگانه شدی پس بانو

گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی

یاسرمسافر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

گریان روضه ایم و عزادار فاطمه عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه جبران لطف مادریش را کجا توان تا بی نها

0
0

گریان روضه ایم و عزادار فاطمه

عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه

جبران لطف مادریش را کجا توان

تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه

روز ازل خریده مرا او برای خویش

اکنون اگرشدیم خریدار فاطمه

او یک تنه حریف تمام سپاه شد

جانم فدای آن همه پیکار فاطمه

تا روز حشر شامل نفرین ما شود

هرکس بنا نهاده به آزار فاطمه

هرکس اسیر مشغله ای گشته است و ما

شاعر شدیم شاعر دربار فاطمه

یاسرمسافر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود دلیل های کبودش جدیدتر شده بود

0
0

دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود

که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود

دلیل های کبودش جدیدتر شده بود

در این میانه حسن نا امیدتر شده بود

همه به پهلو و او خیره بود بر رویت

همه به دست و حسن زل زده به بازویت

علی به شمع تو پروانه بود هر لحظه

حسن به کوچه غریبانه بود هر لحظه

به دست زینب تو شانه بود هر لحظه

حسین پشت در خانه بود هر لحظه

بدون یک گِله آری بدون یک کلمه

همه به فکر تو بودند و تو به فکر همه

همه به فکر تو بودند تا که پر نزنی

صفای خانه بمانی دم از سفر نزنی

به زیر گریه به یاد غم پسر نزنی

دوباره حرف دلت را به میخ در نزنی

که میخ اگر تو نبودی به جاش محسن بود

زمان آمدنش هست کاش محسن بود

تو شاهدی که چگونه به سینه در می خورد

چه خوب می شد اگر در فقط به سر می خورد

به جای قلبِ جگر گوشه بر جگر می خورد

به جای سینه به بازوم بیشتر می خورد

به جز لگد خود در اشتیاق هم دارد

دری که سوخته مسمار داغ هم دارد

سقیفه فتنه ی قوم یهود بود، نبود؟

فضای خانه پر از بوی دود بود، نبود؟

دو گونه ی تو ز سیلی کبود بود، نبود؟

یتیمی حسنین تو زود بود، نبود؟

تمام زندگی ات را نظر زدند آن روز

تو را به نیت سقط پسر زدند آن روز

نگاه رفتنت آن شب سه تا سفارش کرد

دو تا مدینه و یک کربلا سفارش کرد

به صبر، زینب خود را جدا سفارش کرد

به قبر مخفی خود جمع را سفارش کرد

علی نشست که تابوت را درست کند

رکابِ بردن یاقوت را درست کند

شب وداع به چشمم عجیب می آمد

صدای گریه ی امن یجیب می آمد

حسن به شکل حسینی غریب می آمد

مدینه بود ولی بوی سیب می آمد

حسین و کرب و بلا مطلب وداعت شد

طلوع غصه ی زینب شب وداعت شد

شب وداع دو تا دست را رها کردی

نشستی اولِ سر شیعه را دعا کردی

پسر عموی خودت را علی صدا کردی

وصیت دو پسر را به مرتضی کردی

فقط نه اینکه پر از حس می روم بودی

به فکر کاسه ی آب حسین هم بودی

به یاد روز پریشانی حسن بودی

به فکر غصه ی زینب کنار تن بودی

شب وداع چرا فکر دوختن بودی

به فکر دوختن کهنه پیرهن بودی

خدا کند که فقط دست یاری ات بکند

عصای کوچه ی بن بست یاری ات بکند

ندوز فاطمه جان این چه وقت دوختن است

سپاه آمده مشغول نعل نو زدن است

که کل کرب و بلا قتلگاه این بدن است

تمام دشت برای حسین پیرهن است

تمام کرب و بلا قبر یک نفر باشد

بگو ضریح جدیدش بزرگتر باشد

تمام سعی تو این بود تن به هم نخورد

شده به واسطه ی پیرهن به هم نخورد

به تیغ و نیزه اگر هم کفن به هم نخورد

به زیر نعل چگونه بدن به هم نخورد

هزار حیف که آن پیرهن به غارت رفت

نه پیرهن، که تمام بدن به غارت رفت

خدا به خیر کند لحظه های آخر را

خدا به خیر کند رفتن برادر را

یکی بگیرد از آن دور چشم خواهر را

که شمر بین دو دستش گرفته یک سر را

به نیزه زلف کمند است ساعتی دیگر

سری به نیزه بلند است ساعتی دیگر

شاعر : سعید پاشازاده

 

با تشکر از جناب آقای ابوالفضل کنعانی بخاطر  ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها چه سایه های مبهمی نشسته زیر پ

0
0

همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها
زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها

چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها

به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ می زند
تو را رها نمی کند هنوز این تماس ها

جان سه تا امام را به لب رسانده ای، مرو!
توجهی نمی کنی چرا به التماس ها؟!

جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس ها

برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمی رسد شعور آس و پاس ها

خدا درِ بهشت را محو کند نبینی اش
مباد باز در دلت زنده شود هراس ها

به یاد قبر مخفی ات چو ابر گریه می کنم
گاه که می روم سر مزار ناشناس ها

تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواس ها
***کاظم بهمنی***


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

بلبل ز آشیانه ی خود دست می کشید گل بر سر جوانه ی خود دست می کشید چون ابر کز تمام خودش دست شسته بود

0
0

بلبل ز آشیانه ی خود دست می کشید
گل بر سر جوانه ی خود دست می کشید

چون ابر کز تمام خودش دست شسته بود
از اشک دانه دانه ی خود دست می کشید

حس کرد عمق کاری زخم غلاف را
وقتی که روی شانه ی خود دست می کشید

با مسح سر برای وضوی جبیره اش
بر جای تازیانه ی خود دست می کشید

این آخرین سلام نمازش فقط نبود
از آخرین بهانه ی خود دست می کشید
***شیخ رضا جعفری***


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

زبانحال حضرت زینب س با مادر: لاله ی گوش شما پاره شده علی از داغ تو آواره شده خون تازه می ریزه از

0
0

زبانحال حضرت زینب  س با مادر:


لاله ی گوش شما پاره شده
علی از داغ تو آواره شده
خون تازه می ریزه از بدنت
استخونی شده دیگه این تنت

لاغری شما سابقه نداش
کی جای غلافو رو پهلوت گذاش
کی سوزونده چادرت رو مادرم
چرا هی میگی گرفته کمرم

چرا هی میگی سرم درد می کنه
چرا می گی کمرم درد می کنه
هی می گی بال و پرم درد میکنه
حتی این چشم ترم درد می کنه

چرا می خوای وقتی از جات پا بشی
دست به دیوار میگیری جابجاشی
چرا وقتی موقع خواب که میشه
چشای قشنگ تو خواب نمیشه

واسه زینبت کمی قصه بگو
قصه غریبی و غصه بگو
بگو از کرببلا مادر من
بگو از کعب نی و پیکر من

بگو که سر داداش نیزه میره
داداشم کنار چشمام می میره
بگو که معجرامون پاره میشه
زینبت بعد تو بیچاره میشه


سروده جعفر ابوالفتحی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

زبانحال امیر المومنین علی (ع) با همسر مظلومه خویش ای همسر غمگینم ، زهرا ز چه تبداری? آتش به دلت کر

0
0

زبانحال امیر المومنین علی (ع) با همسر مظلومه خویش

ای همسر غمگینم ، زهرا ز چه تبداری?

آتش به دلت کرده ، بی یاری و بی یاری

بین همه مفصل ها ، یک فاصله می افتد

وقتی شکند سینه ، با ضربه ی مسماری

طاقت نبود در من ، تا جسم تو را بینم

شد تکیه گهت دیوار ، پس قد خمی داری

از هیچ کسی خوبم ، منت نکشیدی تو

اینک تو بگو از چه ، منت کش دیواری؟

من خود که برای این ، طفلان تو نان پختم!

بر خویش جفا منما ، بر دوش مکش باری

ای شمع وجود من ، خاموش نشو زهرا

دور سر تو گردم ، چون گردش پرگاری

در زیر گلوی این ، طفلم خللی باشد ؟

از چه تو بگو چون ابر ، می باری و می باری؟

سروده جعفر ابوالفتحی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

زبانحال حضرت زینب (س) (کربلا) این پر شکسته دیگر میل سخن ندارد مرغ دل شکسته شوق چمن ندارد کی می شو

0
0

زبانحال حضرت زینب (س) (کربلا)

این پر شکسته دیگر میل سخن ندارد

مرغ دل شکسته شوق چمن ندارد

کی می شود که زینب در وصف تو بگوید :

افتاده بین صحرا حتی کفن ندارد

انقدر نیزه جاماند در پیکر شریفش

یک جای نیزه دیگر در این بدن ندارد

انقدر تیغ و شمشیر شد قسمت تن او

یک جای بوسه دیگر این پاره تن ندارد

من می روم برادر اما به زور نیزه

این باغ پر ز لاله یک یاسمن ندارد

سروده جعفر ابوالفتحی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

مولای درد، با غم زهرا چه می‌کنی؟! بی‌کس شدی! چه بی‌کس و تنها ... چه می‌کنی؟! زهرا شکست دست تو ر

0
0

مولای درد، با غم زهرا چه می‌کنی؟!

بی‌کس شدی! چه بی‌کس و تنها ... چه می‌کنی؟!

 

زهرا شکست دست تو را بسته دید؛ نه؟!

با سنگ‌ها و زخم‌زبان‌ها چه می‌کنی؟!

 

گفتی که مرگ فاطمه تیری به چشم بود

با اشک‌های زینب کبرا چه می‌کنی؟

 

تسکین‌دهنده‌ی دردهای بی‌کسان

امروز، دردهای خودت را چه می‌کنی؟!

 

یک چاه، حرف تو را می‌شنید! چاه!

با چشم‌های خونی مولا چه می‌کنی؟!

علي صفري


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

هیزم که دسته دسته و بر دست می رسید گویا جهان به کوچه بن بست می رسید جشن شکستن دل حیدر براه بود

0
0

هیزم که دسته  دسته و بر دست می رسید

 گویا جهان به کوچه بن بست می رسید

جشن شکستن دل حیدر براه بود

هر کس که میرسیدچه سرمست می رسید

 

برسینه ی شکسته به امضای میخ در

آلاله های تازه به پیوست می رسید


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

منم یهودی این شهر، شهر بی دردی منم یهودی این شهر، شهر نامردی منم یهودی این شهر، شهر دلتنگی جدا از

0
0

منم یهودی این شهر، شهر بی دردی

 

منم یهودی این شهر، شهر نامردی

 

منم یهودی این شهر، شهر دلتنگی

 

جدا از این همه مردم، جماعتی سنگی

 

منم کلیمی دیروز و شیعه ی امروز

 

نشسته ام سر یک کوچه، کوچه ی جانسوز

 

منم گدای همین خانه، خانه ای بی در

 

اسیر غربت مردی شبیه پیغمبر

 

من از اهالی خیبر نشین صحرایم

 

بزرگ زاده ی قومی ز کیش موسایم

 

منم که دیده دو چشمم شکوه خیبر را

 

حماسه های نفس گیر دست حیدر را

 

تمام خیبریان را به پای خود افکند

 

همان دو دست که در را ز جای خود برکند

 

تمام لشگر ما را اشاره اش پاشید

 

زمین و هرچه در آن بود را به هم پیچید

 

همان دو دست که بوئیدشان پیمبر عشق

 

همان دو دست که بوسیدشان پیمبر عشق

 

رسید نوبت روزی که خواب می دیدم

 

بر آن دو دست خدایا طناب می دیدم

 

=====

صدای هلهله و ازدحام مردم بود

 

شراره بود و در و دود بود و هیزم بود

 

میان گریه ی طفلان دو دست او را بست

 

همان کسی که لبش غرق در تبسّم بود

 

شکسته بود در و مادری زمین می خورد

 

صدای ناله ی او بین خنده ها گم بود

 

اشاره کرد که او را پی علی بزنند

 

میان اهل مدینه عجب تفاهم بود

 

هرآنکه بود در آن کوچه سمت زهرا بود

 

تمام راه خدایا پر از تلاطم بود

 

شاعر : حسن لطفی)


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

sham1دل خورشید محک داشت؟ نداشتsham1 sham1یا به او آیینه شک داشت؟ نداشتsham1 sham1آسمانی که فلک می

0
0

sham1دل خورشید محک داشت؟ نداشتsham1

sham1یا به او آیینه شک داشت؟ نداشتsham1

sham1آسمانی که فلک می بخشید احتیاجی به فدک داشت؟ نداشتsham1

sham1غیر دیوار و در و آوارش شانه وحی کمک داشت ؟ نداشتsham1

sham1مردم شهر به هم می گفتند ، در این خانه ترک داشت؟ نداشتsham1

sham1شب شد و آیینه ماه شکست، دست این مرد نمک داشت؟ نداشتsham1

sham1تو بپرس از دل پر خون و غمت، چهره یاس کتک داشت؟ نداشتsham1

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

گفت: کم بسته‌ی تو بودم و حالا کمتر گفت دنیا به خودش می‌پیچد تا محشر گفت: تا در نشکسته‌ست، به ج

0
0

گفت: کم بسته‌ی تو بودم و حالا کمتر

گفت دنیا به خودش می‌پیچد تا محشر

 

گفت: تا در نشکسته‌ست، به جای نیزه

بر گلویت بنشین تا لب خشک مادر…

 

گفت: تا در نشکسته‌ست بیا جای زهر…

خون دل خورده‌ی من! پاره‌ی تن! پاره جگر!

 

گفت: ای غنچه‌ی نشکفته‌ی من خوب بخواب

خواند: لالا لالا لا… پرپر پرپر پر…

 

گفت: ای کاش تو را باز ببیند زهرا

گفت: ای کاش مرا باز ببینی حیدر!

 

آن طرف همهمه‌ی مبهم هیزم‌ها بود

این طرف زمزمه‌ی خواهش یک پیغمبر:

 

إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی*، دیوار!

إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی، ای در!

 

مژگان عباسلو


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

حضرت زهرا(س)-شب شهادت من بیشتر برای شما گریه می کنم دیگر نپرس اینکه چرا گریه می کنم آقا، تمام فا

0
0

حضرت زهرا(س)-شب شهادت

 

من بیشتر برای شما گریه می کنم

دیگر نپرس اینکه چرا گریه می کنم

آقا، تمام فاطمه نذرِ نگاه توست

آری امیر، داغ تو را گریه می کنم

از دست مهربانیِ همسایه ها دگر

از این به بعد پیش خدا گریه می کنم

جانی نمانده است که ریزم به پایتان

بی جانم و بدون صدا گریه می کنم

***

گفتم برای فاطمه جانی نمانده است

حتی برای اشک، توانی نمانده است

گفتی بمان، امان بده با حیدرت برو

وقت سفر رسیده، امانی نمانده است

بعد از سه ماه، ماه به تو سر زده، بیا

سیرم نگاه کن که زمانی نمانده است

این پیرزن، جوانِ دو سه ماهِ قبلِ توست

در پیکرم اثر ز جوانی نمانده است

ماهِ شکسته ی نود و پنج روزه ام

تا لحظه ی غروب، زمانی نمانده است

**

او رفت و هرچه بود، خدا برد با خودش

حتی ز قبر یار، نشانی نمانده است

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

حضرت زهرا(س)-مدح و شهادت فرمانروای عرصه ی قالوا بلی بود آن بانویی که رازق ارض و سما بود چندین هز

0
0

حضرت زهرا(س)-مدح و شهادت

 

فرمانروای عرصه ی قالوا بلی بود

آن بانویی که رازق ارض و سما بود

چندین هزاران سال قبل از خلق آدم

سجّاده ی او پهن رو سوی خدا بود

او را خدا ریحانه ی خویش آفریده

او از همان روز ازل خیر النّسا بود

امّ الکتاب، امّ اب امّ الائمه

زهرا اصول دین و نفس انّما بود

حور و ملک را کعبه ی سیّار باشد

تسبیح گویش شخص ختم النبیا بود

سرّ اللهِ اعظم، علی، محو جمالش

آن که جلالش وجه ذات کبریا بود

نان شبش را با گدا تقسیم می کرد

او سفره دار آیه های هل اتی بود

با چادری که بر یهودی نور بخشید

تندیس عفّت، روح ایثار و وفا بود

زهرا امانت بود تا قدرش بدانند

مردم خیانت در امانت کِی روا بود؟

اجر ذَوِی القُربی چه شد ای اهل یثرب؟

مزد رسالت نزدتان چه کم بها بود!

چیز زیادی از شما می خواست آیا؟

او کم به فکر دین و دنیای شما بود؟

می خواست تا مظلوم را یاری نمائید

مردی که پیش از این وصی مصطفی بود

توجیه کردند و غرورش را شکستند

آن آیتی را که خودش مشکل گشا بود

هجده بهار از عمر او می رفت امّا

نیلی ترینِ مادر آئینه ها بود

نام علی از روی لب هایش نیفتاد

همسر مگو که پیش مرگ مرتضی بود

در هجمه ی مسمار و آتش گیر افتاد

ای کاش ما بین در و دیوار جا بود...!

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live




Latest Images