این چه خروشیست،این چه معماست»؟
در صدف دل محشر عظماست
سوز چه عشقیست ، شور بپا کرد؟
زخم چه داغیست، این همه زیباست؟
محتشم از دور، بانگ برآورد:
باز چه شوریست ... باز چه غوغاست؟
عشق مکرر، گفت به آن قوم:
تشنة خنجر، حنجرة ماست!
رأس شهیدان بر سر نیزهست
دست علمدار بر لب دریاست
این که پریشان، بر لب گودال
مویه کنان است، حضرت زهرا(س)ست...
زردتر از زرد، عقل زمین خورد ...
سرختر از سرخ، عشق بپا خاست ...
منبع : http://harame-shah.rozblog.com