غنچه ی ناز تو را با لگدی وا کردند مردم شهر چقدر زود به فکر افتادند در عزاخانه...
غنچه ی ناز تو را با لگدی وا کردند مردم شهر چقدر زود به فکر افتادند در عزاخانه ی تو غمکده بر پا کردند عده ای در وسط کوچه تورا میکشتند عده ای نیز همان بین تماشا کردند بین یک کوچه باریک زمینت زده اند بین...
View Articleشبیه شور محرم به شهر ما غوغاست حدیث هر زن و مردی هزار واویلاست چنان که بر سر...
شبیه شور محرم به شهر ما غوغاست حدیث هر زن و مردی هزار واویلاست چنان که بر سر و رو می زنند از غم و ماتم گمان کنم که مگر روز محشر کبراست هزار دسته عزادار به جامه های سیاه به سر زنان و پریشان که ماتم...
View Articleبازی ما پیدا و ناپیداس برخیز این بازی پست همین دنیاس برخیز دیگرتوانم تاق شد...
بازی ما پیدا و ناپیداس برخیز این بازی پست همین دنیاس برخیز دیگرتوانم تاق شد اتش گرفتم چشمان خود واکن علی اینجاس برخیز انگار لج کردی اقلا حرکتی کن جان آمده بالا دم لبهاس برخیز رحمی کن و زهرا نگاهم کن...
View Articleبا لهجه ي بلال ندا ناگهان رسيد حي علي العزا... عزا ناگهان رسيد مثل ‹‹حسين›› ،...
با لهجه ي بلال ندا ناگهان رسيد حي علي العزا... عزا ناگهان رسيد مثل ‹‹حسين›› ، ‹‹فاطمه›› هم گريه آور است مثل ائمه گريه ي ما ناگهان رسيد جايي نداشتم بشود سير گريه كرد تا دعوت امامْ رضا ناگهان رسيد...
View Articleافتاده است عالم بالا به روی خاک افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک افتاده یک...
افتاده است عالم بالا به روی خاک افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک افتاده یک غریبه و رفته است یک غریب مولا به سوی مسجد و زهرا به روی خاک خوشحال می شوند بسی خارهای پست گل را که می کنند تماشا به روی...
View Articleگریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه...
گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی حیدر بشوی قول دادم که حواسم به حسین ات باشد پس نبینم که دگر فاطمه مضطر بشوی کاش می...
View Articleگریان روضه ایم و عزادار فاطمه عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه جبران لطف مادریش...
گریان روضه ایم و عزادار فاطمه عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه جبران لطف مادریش را کجا توان تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه روز ازل خریده مرا او برای خویش اکنون اگرشدیم خریدار فاطمه او یک تنه حریف تمام سپاه شد...
View Articleدوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود دلیل های...
دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود دلیل های کبودش جدیدتر شده بود در این میانه حسن نا امیدتر شده بود همه به پهلو و او خیره بود بر رویت همه به دست و حسن زل زده به بازویت...
View Articleهمین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها چه سایه...
همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ می زند تو را رها نمی کند هنوز...
View Articleبلبل ز آشیانه ی خود دست می کشید گل بر سر جوانه ی خود دست می کشید چون ابر کز...
بلبل ز آشیانه ی خود دست می کشید گل بر سر جوانه ی خود دست می کشید چون ابر کز تمام خودش دست شسته بود از اشک دانه دانه ی خود دست می کشید حس کرد عمق کاری زخم غلاف را وقتی که روی شانه ی خود دست می کشید با...
View Articleزبانحال حضرت زینب س با مادر: لاله ی گوش شما پاره شده علی از داغ تو آواره شده...
زبانحال حضرت زینب س با مادر: لاله ی گوش شما پاره شده علی از داغ تو آواره شده خون تازه می ریزه از بدنت استخونی شده دیگه این تنت لاغری شما سابقه نداش کی جای غلافو رو پهلوت گذاش کی سوزونده چادرت رو...
View Articleزبانحال امیر المومنین علی (ع) با همسر مظلومه خویش ای همسر غمگینم ، زهرا ز چه...
زبانحال امیر المومنین علی (ع) با همسر مظلومه خویش ای همسر غمگینم ، زهرا ز چه تبداری? آتش به دلت کرده ، بی یاری و بی یاری بین همه مفصل ها ، یک فاصله می افتد وقتی شکند سینه ، با ضربه ی مسماری طاقت نبود...
View Articleزبانحال حضرت زینب (س) (کربلا) این پر شکسته دیگر میل سخن ندارد مرغ دل شکسته...
زبانحال حضرت زینب (س) (کربلا) این پر شکسته دیگر میل سخن ندارد مرغ دل شکسته شوق چمن ندارد کی می شود که زینب در وصف تو بگوید : افتاده بین صحرا حتی کفن ندارد انقدر نیزه جاماند در پیکر شریفش یک جای نیزه...
View Articleمولای درد، با غم زهرا چه میکنی؟! بیکس شدی! چه بیکس و تنها ... چه میکنی؟!...
مولای درد، با غم زهرا چه میکنی؟! بیکس شدی! چه بیکس و تنها ... چه میکنی؟! زهرا شکست دست تو را بسته دید؛ نه؟! با سنگها و زخمزبانها چه میکنی؟! گفتی که مرگ فاطمه تیری به چشم بود با اشکهای...
View Articleهیزم که دسته دسته و بر دست می رسید گویا جهان به کوچه بن بست می رسید جشن شکستن...
هیزم که دسته دسته و بر دست می رسید گویا جهان به کوچه بن بست می رسید جشن شکستن دل حیدر براه بود هر کس که میرسیدچه سرمست می رسید برسینه ی شکسته به امضای میخ در آلاله های تازه به پیوست می رسید منبع :...
View Articleمنم یهودی این شهر، شهر بی دردی منم یهودی این شهر، شهر نامردی منم یهودی این...
منم یهودی این شهر، شهر بی دردی منم یهودی این شهر، شهر نامردی منم یهودی این شهر، شهر دلتنگی جدا از این همه مردم، جماعتی سنگی منم کلیمی دیروز و شیعه ی امروز نشسته ام سر یک کوچه، کوچه ی جانسوز...
View Articlesham1دل خورشید محک داشت؟ نداشتsham1 sham1یا به او آیینه شک داشت؟ نداشتsham1...
دل خورشید محک داشت؟ نداشت یا به او آیینه شک داشت؟ نداشت آسمانی که فلک می بخشید احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت غیر دیوار و در و آوارش شانه وحی کمک داشت ؟ نداشت مردم شهر به هم می گفتند ، در این خانه ترک...
View Articleگفت: کم بستهی تو بودم و حالا کمتر گفت دنیا به خودش میپیچد تا محشر گفت: تا...
گفت: کم بستهی تو بودم و حالا کمتر گفت دنیا به خودش میپیچد تا محشر گفت: تا در نشکستهست، به جای نیزه بر گلویت بنشین تا لب خشک مادر… گفت: تا در نشکستهست بیا جای زهر… خون دل خوردهی من! پارهی تن!...
View Articleحضرت زهرا(س)-شب شهادت من بیشتر برای شما گریه می کنم دیگر نپرس اینکه چرا گریه...
حضرت زهرا(س)-شب شهادت من بیشتر برای شما گریه می کنم دیگر نپرس اینکه چرا گریه می کنم آقا، تمام فاطمه نذرِ نگاه توست آری امیر، داغ تو را گریه می کنم از دست مهربانیِ همسایه ها دگر از این به بعد پیش خدا...
View Articleحضرت زهرا(س)-مدح و شهادت فرمانروای عرصه ی قالوا بلی بود آن بانویی که رازق ارض...
حضرت زهرا(س)-مدح و شهادت فرمانروای عرصه ی قالوا بلی بود آن بانویی که رازق ارض و سما بود چندین هزاران سال قبل از خلق آدم سجّاده ی او پهن رو سوی خدا بود او را خدا ریحانه ی خویش آفریده او از همان روز...
View Article