Quantcast
Channel: حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live

اشعار روز شهادت – علی اکبر لطیفیان باز هم ای دختر پیغمبر اکرم بمان مرهم درد علی ای درد بی مرهم

$
0
0

اشعار روز شهادت –  علی اکبر لطیفیان

 

باز هم ای دختر پیغمبر اکرم بمان

مرهم درد علی ای درد بی مرهم بمان

 

زندگیِ روبه راهی داشتم؛ چشمم زدند

کوری چشم همه با شانه های خم بمان

 

دست های تو شکسته ش هم پناه مرتضی ست

تکیه گاه محکم من پشت من محکم بمان

 

تو نباشی پیش من، این ها زمینم می زنند

ای علمدار مدینه پای این پرچم بمان

 

این نفس های شکسته قیمت جان من است

زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان

 

کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم

من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان

 

آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم

یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان

 

رفته رفته کار من دارد به خواهش میکشد

التماست میکنم، پیشم بمان پیشم بمان

 

علی اکبر لطیفیان

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار روز شهادت سه ماهه منتظر این دقیقه ام مشغولِ کارِ خانه شوی خوش سلیقه ام زهرا مرا چه

$
0
0

 

اشعار روز شهادت

 

سه ماهه منتظر این دقیقه ام

مشغولِ کارِ خانه شوی خوش سلیقه ام

 

زهرا مرا چه قَدَر بدهکار می کنی

داری برای دلخوشی ام کار می کنی

 

آئینه ی پُر از تَرَکم احتیاط کن

رحمی به حال و روز دل کائنات کن

 

بدون غنچه، گلی دلنواز نیست

ویرانه به خانه تکانی نیاز نیست

 

گیرم که گردگیری امروز هم گذشت

فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت

 

آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی

خاکی که ریخت به روی سرم را چه می کنی

 

زهرا به جای نان غم ما را درست کن

حلوای ختم شیر خدا را درست کن

 

با درد دنده های شکسته جدال کن

تقصیر دست بسته من شد... حلال کن

 

برگرفته از وبسایت دوستداران حاج منصور


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار روز شهادت – رضا رسول زاده ای دل خوشی خانه ام، ای بانوی حرم با خود مبر صفا ز سرای محقر

$
0
0

 

اشعار روز شهادت –  رضا رسول زاده

 

ای دل خوشی خانه ام، ای بانوی حرم

با خود مبر صفا ز سرای محقرم

 

ای تازیانه خورده پرستوی من مرو

چهره کبود پَر مکش از لانه، بی پرم

 

شد فرصتی که خوب تماشا کنم تو را

فهمیده ام که وای چه ها آمده سرم

 

من التماس می کنم ای فاطمه بمان

بگشا دو چشم زخمی خود ، بین که حیدرم

 

مسجد نشسته بودم و گفتند...فاطمه...

گفتم که وای خاک دو عالم شده سرم

 

این راه را ببین که زمین خورده آمدم

برخیز که به جز تو کسی نیست یاورم

 

بر خیز با دو دست شکسته تو پاک کن

یک بار دیگر اشک من از دیده ی ترم

 

بر خیز یا مرا تو به همراه خود ببر

برخیز یا بگو که چه سان از تو بگذرم

 

کابوس زخم هات رهایم نمی کند

تا مرگ ، یاد سرخی گل های بسترم

 

رضا رسول زاده


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار روز شهادت – رضا رسول زاده از دست می روی همه دار وندار من گفتی تمام عمر تو هستی کنار من ب

$
0
0

اشعار روز شهادت – رضا رسول زاده

 

از دست می روی همه دار وندار من

گفتی تمام عمر تو هستی کنار من

بی تو شود سیاه دگر روزگار من

حالا چرا شکسته ای ای ذوالفقار من

 

من بی سپاه می شوم ای لشکرم بمان

خانه خراب می شوم ای همسرم بمان

 

از حیدرت سه ماه چرا رو گرفته ای ؟

با گریه های مخفی خود خو گرفته ای

یک دست بر جراحت پهلو گرفته ای

یک دست بر کبودی بازو گرفته ای

 

صد پاره فاطمه ز غمت شد دل علی

تو با همین سکوت شدی قاتل علی

 

ای استخوان شکسته ی حیدر نفس مکش

شعله کشد ز آه تو ، دیگر نفس مکش

باشد برای زخم تو بهتر ، نفس مکش

رنگین شده ز خون تو بستر ، نفس مکش

 

از بعد کوچه ها تو سرت خم شده چرا ؟

زهرای من بگو کمرت خم شده چرا ؟

 

بانو بنفشه پیکر تو می کشد مرا

جسم نحیف و لاغر تو می کشد مرا

خون های روی معجر تو می کشد مرا

این گریه های دختر تو می کشد مرا

 

انگار درد بر همه عضوت رسیده است

زهرا چه می کشی تو که رنگت پریده است

 

تو کار می کنی ز تنت لاله می چکد

از گوشه های پیرهنت لاله می چکد

از زخم های بر بدنت لاله می چکد

امشب چگونه از کفنت لاله می چکد ؟

 

امشب بگو علی چه کند روبروی تو ؟

با فضه من چگونه دهم شستشوی تو ؟

 

رضا رسول زاده


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار روز شهادت – رضا رسول زاده شکسته قامتی ای یار نیمه جان علی چه بی فروغ شدی ماه آسمان علی

$
0
0

 

اشعار روز شهادت – رضا رسول زاده

 

شکسته قامتی ای یار نیمه جان علی

چه بی فروغ شدی ماه آسمان علی

 

مرا به خاک نشانده قد هلالی تو

گرفته سوسوی چشمان تو توان علی

 

نفس نفس زنی و ذره ذره آب شوی

چه زود پیر شدی همسر جوان علی

 

سه ماه شد که سخن با علی نمی گویی

سه ماه شد که ندادی رخت نشان علی

 

همیشه بسترت از برگ های لاله پر است

گل خزان زده ی سرخ بوستان علی

 

کسی سراغ تو را از علی نمی گیرد

مدینه مرگ کند آرزو به جان علی

 

گرفته ام ز غریبی بغل دو زانویم

که تاب آورد این داغ بی کران علی ؟

 

اگر چه بین خسوفی هنوز ماه منی

بتاب بر من و بر این ستارگان علی

 

بیا و این دم آخر برای دل خوشی ام

بخند تا که نمردم ، بخند جان علی

 

رضا رسول زاده


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار فاطمیه – امام علی(ع) آتش زدند بال و پری را که داشتی زهرا؛ تمام برگ و بری را که داشتی

$
0
0

اشعار فاطمیه – امام علی(ع)

 

آتش زدند بال و پری را که داشتی

زهرا؛ تمام برگ و بری را که داشتی

 

از بعد ماجرای در، از دست داده ای

دید ضعیف و مختصری را که داشتی

 

از پیچ و تاب پشت در شاخه چیده اند

با ضربه هایشان قمری را که داشتی

 

از این به بعد فاطمه باید عوض کنی

دیگر مسیر رهگذری را که داشتی

 

از کوچه آمدم تو ز جا برنخواستی

با همسرت بگو خبری را که داشتی

 

طوری زدند پوشیه ات لاله گون شده

طوری که بست چشم تری را که داشتی

 

شرمنده ام ز روی تو؛ زهرا حلال کن

این چند وقت درد سری را که داشتی

 

وقت نماز طرز عبادت عوض شده

دیدم عبادت سحری را که داشتی

 

بازوی تو عجب سپری شد برای من

افسوس که شکسته آن سپری را که داشتی

 

جان علی به خاطر حیدر بمان نرو

آلاله ی کبود پیمبر بمان نرو

**

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در روز 3/1/92


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار فاطمیه – امام علی(ع) هر چند نیمه جان، تو مسیحا تری هنوز پیچیده ای به خویش، معما تری هنوز

$
0
0

اشعار فاطمیه – امام علی(ع)

 

هر چند نیمه جان، تو مسیحا تری هنوز

پیچیده ای به خویش، معما تری هنوز

 

جز با زبان اشک تکلم نمیکنی

لب بسته ای ز صحبت و گویاتری هنوز

 

با این پر شکسته، زمینی نمی شوی

در آسمان، تو از همه بالاتر ی هنوز

 

میچرخد آسیابِ همه، از دو چشم تو

روزی رسان مردم رسوا تری هنوز

 

سائل رسید از در و نان تو را گرفت

بر اهل شهر از همه آقا تری هنوز

 

پیش علی سفارش تابوت داده ای

یعنی برای مرگ مهیا تری هنوز

 

رویش، سیاه آنکه رخت را کبود کرد

میدید چونکه زهره زهراتری هنوز

 

با ضرب دست نور نگاه تو را گرفت

با این وجود از همه بیناتری هنوز

 

شکر خدا بلند شدی کار میکنی

نسبت به روز قبل سر و پا تری هنوز

 

از دست و رو و پهلوی تو لاله میدمد

با زخم های باز شکوفا تری هنوز

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است

$
0
0

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است

من در میان جمع و دلم جای دیگر است

 

من در میان جمع و دلم سمت سامرا

آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است

 

دیری است رفته است و دگر برنگشته است

دیری است آسمان دلم بی کبوتر است

 

او پیش رو نشسته و من کورم از گناه

او می زند صدا و این گوش من کر است

 

آواره ی مجالس و از دل شنیده ایم:

در روضه احتمال حضورش قوی تر است

 

شاید صدای گریه آقا بلند شد

چون روضه های مادر او گریه آور است

 

در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد

او نیز زخمی غم دیوار و آن در است

 

آقا سری بزن به مدینه نگاه کن

کوچه بدون نور تو صحرای محشر است

 

آقا بگو چگونه تحمل بیاورم

یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است

 

انگار در گلوی شما بغض می شود

آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است

 

اینجا برادران همه در فکر خنجرند

شکر خدا که یوسف ما بی برادر است

 

گرچه پر از گناه ولی در رکابتان

آخر شهید می شوم این حرف آخر است

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه شاید آقا بیاید این هفته پرده از رخ گشاید این هفته عمر من طی شده ب

$
0
0

اشعار امام زمان(عج) – فاطمیه

 

شاید آقا بیاید این هفته

پرده از رخ گشاید این هفته

عمر من طی شده به این امید

شاید آن هفته، شاید این هفته

 

جمعه ها می روند از پی هم

غصه ام سر نیامد آقا، هم

 

ای نگار دلم، نمی آیی

غمگسار دلم، نمی آیی

در دل شعله ها، دلم سوزد

به کنار دلم، نمی آیی

 

نفسم بند آمده، از غم

غصه ام سر نیامد، آقا، هم

 

پیر هجرت شدم، بیا پیرم

روی ماهت، ندیده می میرم

تا زمان رسیدنت، هر سال

روضه ی فاطمیه می گیرم

 

صاحب العصر و زمان، عجِّل

فاطمیه شده، عزیزه دل

 

سوی من یک نگاه، یک دفعه

تا شوم رو به راه، یک دفعه

گر به ما سر زدن خطا باشد

تو و یک اشتباه، یک دفعه

 

قدمی رنجه کن، گل نرگس

بهر زهرا گرفته ام، مجلس

 

ای سرا پات مثل پیغمبر

نقش امضات مثل پیغمبر

فاطمه در میان آتش و آه

گرم رویات، مثل پیغمبر

 

ای تمام نیایش زهرا

زود برگرد، خواهش زهرا

**


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

شعر مدح حضرت زهرا(س) روزی که غیر نام تو از بر نداشتیم حرفی برای صحبت دیگر نداشتیم شأن نزول

$
0
0

شعر مدح حضرت زهرا(س)

 

روزی که غیر نام تو از بر نداشتیم

حرفی برای صحبت دیگر نداشتیم

 

شأن نزول آیه لولاک، فاطمه است

زهرا نبود احمد و حیدر نداشتیم

 

زهرا اگر نبود نشان از نبی نبود

زهرا اگر نبود پیمبر نداشتیم

 

زهرا اگر نبود علی ناشناس بود

ما هم خبر ز ساقی کوثر نداشتیم

 

زهرا اگر نبود حسین و حسن نبود

یار کریم و سید محشر نداشتیم

 

زهرا اگر نبود خدا هم غریب بود

در بندگی نمونه برتر نداشتیم

 

گمراه میشدیم در این ظلمت غریب

گر پرتویی ز زهره اطهر نداشتیم

 

زهرا اگر نبود سما بارشی نداشت

از خاک مرده رزق مقرر نداشتیم

 

زهرا اگر نبود دگر خلقتی نبود

این عرش و فرش وکرسی و دفتر نداشتیم

 

روزی که هست: "یوم یفروا من الاخیه"

بیچاره می شدیم، چو مادر نداشتیم

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

نامه ای به حضرت زهرا سلام الله علیها شاعر : ایوب پرندآور بی‌بی! سلام، شب شد و کردم هوات گفتم یکی د

$
0
0

نامه ای به حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : ایوب پرندآور

بی‌بی! سلام، شب شد و کردم هوات
گفتم یکی دو خط بنویسم که از صفات

کم کم زلال‌تر شوم و مثل آینه
روحم جدا بگیرد از برکت دعات

مثل پرنده‌ها ببرم سمت آسمان
مثل فرشته‌ها بزنم بال در هوات ...

بانوی خوب من چه خبر؟ از خودت بگو
از زخم‌های کهنه‌تر از چادر سیات

که خاکی است و بوسه‌ی شلاق می‌خورد
از آتشی که شعله زد از گوشه‌ی ردات ...

مولا کجاست؟ زخم دلش را چه می‌کند،
آن شیر زخم‌ خورده‌ی صحرای عادیات؟

از من سلام و عرض ارادات و بندگی
حتماً ببر به خدمت چشمان مرتضات ...

ما را ملال نیست به جز دوری شما
خوبند بچه‌هام ... به قربان بچه‌هات ...

جانم فدای زخم تو ای کاش پشت در،
زیر فشار خردکننده خودم به جات ...

بودم که تازیانه و سیلی به من خورد،
تا از کبود فاجعه‌ می‌دادمت نجات

یا این که زهر شعله‌ی آتش به من رسد
خاکسترم بسازد و ریزد به خاک پات ...

اما چه حیف، روی تو نیلی شد و من آه ...
ماندم به حسرتی که دهم جان و دل برات ...

من نذر کرده‌ام که شود پهلوی تو خوب
من نذر کرده‌ام که خدایم دهد شفات

این نامه محتوی کمی خاک تربت است
مال زمین زخمی غم، مال کربلاست

گفتم برایمان بفرستم که تا مگر
مرهم شود برای همان زخم شانه‌هات ...

قربان این غمت که گره خورده بر دلم
قربان این جنون که مرا می‌دهد حیات

یک لحظه صبر کن و ... ببین راستی ... عزیز
بین من و شما نکند خط ارتباط،

یک لحظه قطع گردد و سرگشته‌تر شوم،
لطفاً بگیر دست مرا، اهدانا‌الصّراط ...

می‌ترسم این که گم بکنم شهر ندبه را
می‌ترسم این که گم بکنم کوچه‌ی سمات

می‌ترسم این که باز در انجام واجبات
یا این که در تداوم ترک محرمات

از من قصور سر زند وای وای وای
شرمنده‌ی تو گردم و آن چشم پرحیات ...

بی‌بی! مباد آن که فراموشتان شود
جان حسین جان حسن حاجت گدات ...

خیلی ببخش طول کشید و اذان صبح ...
آمد و این مؤذن و حیّ علی‌الصلات ...

من هم که با این همه وا گویه خوانی‌ام
خیلی شدم مزاحم ساعات التجات

پس بیشتر عزیز! مزاحم نمی‌شوم
قربان چشم‌های همیشه خدا نمات ...

بلوار نخل، کوچه‌ی هفتم، پلاک شعر
باشد نشان خانه من توی کائنات

چشم انتظارمت که جوابی به من دهی
یا دست خط سبز، که جان را کنم فدات

دارد تمام می‌شود این نامه ... والسلام
امضاء ... خط فاصله ... ایوب ... خاک پات


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

این نغمه ی عشق است ویا غلغل ِ آواز انگار خدا زخمه زده بر دُهل و ساز در کعبه ملائک پر ِ پرواز گرفتند

$
0
0

این نغمه ی عشق است ویا غلغل ِ آواز
انگار خدا زخمه زده بر دُهل و ساز

در کعبه ملائک پر ِ پرواز گرفتند
ابعاد ِ فضا پر شده از جوشش ِ پرواز

انگار فضا پر شده از عطر ِ گل یاس
بوسیده خدا وند زمین را شب ِ اعجاز

امشب شب وحدت شب پیوند من و ماست
شب آینه باران شده در انجمن ِ راز

ایوان مدائن همه از پایه فرو ریخت
این سجده ی تاریخ جهان است از آغاز

خاموش شدآتشکده از آتش ِ احمد
این آتش عشق است در آتشکده ی راز

میلاد محمد شب میلاد شعور است
شد شور ِ غزل مست، از این قافیه پرداز
اکرم بهرامچی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار فاطمیه - زبانحال امیرالمؤمنین علی(ع) حق می دهم اگر شکسته ولی گوهری بها داری که قدر و قیمت خ

$
0
0

حق می دهم

اگر شکسته ولی گوهری بها داری
که قدر و قیمت خود را تو از خدا داری

تو یاسی و به کبودی نمی رسد نَسبت
چه نسبتی است که باغ لاله ها داری

بگو تمام غمت را کمی سبک تر شو
چقدر بانوی مجروح من حیا داری

پدر که رفت چرا اینقدر شکسته شدی
مگو غریبم عزیزم، ببین مرا داری

غریبه ها که بماند خودم خبر دارم
هزار غصّه به سینه ز آشنا داری

چقدر فکر حسینی چقدر بیتابی
صبور باش که زینب به کربلا داری

سه ماه روی لبانت ندیده ام لبخند
ببخش، من به تو حق می دهم عزاداری

سید محمد جوادی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اشعار فاطمیه - کوچه بنی هاشم روضه ی مادر امشب دلم بهانه ی مادر گرفته است تا سر نَهد به خاک بقیع پ

$
0
0

روضه ی مادر

امشب دلم بهانه ی مادر گرفته است
تا سر نَهد به خاک بقیع پر گرفته است

در کوچه های غربت زهرا قدم زنان
آوای خُذ یَدی حَسنا سر گرفته است

عطر گلاب خورده به دیوار کوچه ها
دیوار و در شمیم معطّر گرفته است

غربت رسیده است به جایی که میخ در
بوسه ز بوسه گاه پیمبر گرفته است

داغ فراق و ماتم هجران فاطمه
صبر و توان فاتح خیبر گرفته است

خون گریه می کنند ملائک، گمان کنم
زینب به خانه روضه ی مادر گرفته است

سید مهدی موسوی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

...-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه اهل یثرب به خدا داغ پیمبر سخت است دیده از داغ غم او نکنم تر س

$
0
0
...-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه

اهل یثرب به خدا داغ پیمبر سخت است

دیده از داغ غم او نکنم تر سخت است

ای اجل زود بیا فاطمه را راحت کن

زندگی بر من محنت زده دیگر سخت است

هم چنان شمع به پیش نظرم می سوزند

کودکان را غم بی مادری آخر است

کمک از فضه بگیرم که زجا برخیزم

ورنه برخواستم از روی بستر سخت است

صورتم نیلی و دستم زکارافتاده

روگرفتن  به چنین حال زشوهر سخت است

کار روز و شب من گریه شده ناله شده

چه کنم دیدن مظلومی حیدر سخت است

پیش شوهر زن اگر گریه کندعیبی نیست

مرداگرگریه کند در برهمسرسخت است

دوش دیدم که زینب به حسینم می گفت

که تماشای کتک خوردن مادرسخت است

یک زن و آن همه نامرد خداصبردهد

چقدر دین این صحنه به شوهر سخت است

پشت او بودم و ای کاش که میگفت یکی

که زن حامله را ضربه این درسخت است

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

حضرت زهرا(س)-شهادت کی گفته است صورت زهرا کبود شد سیلی که خورد صورت مولا کبود شد خورشید را به خاط

$
0
0

حضرت زهرا(س)-شهادت

 

کی گفته است صورت زهرا کبود شد

سیلی که خورد صورت مولا کبود شد

خورشید را به خاطر تکّه زمین زدند

از بهر خاک مادرم، آیا کبود شد

از مرتضی گرفت کسی آفتاب را

از آن به بعد بود که دنیا کبود شد

سنگینی غلاف وَ شمشیر بین آن

یا بازویش شکسته شد و یا کبود شد

باور نمی کنیم که دستی بلند شد

باور نمی کنیم که ... اما کبود شد

رنگ کبود شاخصه ی برگ یاس شد

از آن زمان که مادر گل ها کبود شد

تا کربلا ادامه ی این ضربه می رود

پس روزگار زینب کبری کبود شد

بیت علی بهشت معلای عالم است

حوریه در بهشت معلا کبود شد

 

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان زندگیِّ رو به را

$
0
0

باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان

مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان

 

زندگیِّ رو به راهی داشتم چشمم زدند

کوریِّ چشم ِ همه با شانه هایِ خم بمان

 

دستهایِ تو شکستَش هم پناهِ مرتضاست

تکیه گاهِ محکم ِ من پیش ِ من محکم بمان

 

تو نباشی پیش ِ من اینها زمینم میزنند

ای علمدار ِ مدینه پایِ این پرچم بمان

 

این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است

زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان

 

کم ببوس دستِ مرا دارم خجالت میکشم

من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان

 

آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم

یار ِ هجده ساله ، هجده سالِ دیگر هم بمان

 

رفته رفته کار ِ من دارد به خواهش میکشد

التماست میکنم پیشم بمان پیشم بمان...

شاعر : علی اکبر لطیفیان


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت

$
0
0

آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند

یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند

 

روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت

شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند

 

روزی که نام «بهتران» را می نوشتند

نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند

 

آری تو را حتی میان پنج تن هم

در روز خلقت گریه آورتر نوشتند

 

این قسمت ما بوده که سردار باشیم

امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند

 

این اشک دیده ... نه ... چراغ برزخ ماست

از برکت تو اشک را گوهر نوشتند

 

ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم

نام تو را هم شافع محشر نوشتند

 

کاری برای تو ندارد ... می توانی

من را عوض کن جان پیغمبر .... نوشتند :

 

... بدکاره با نیمه نگاهت زیر و رو شد

لطف تو را بالاتر از باور نوشتند

 

مس بودم و جنسم به یکباره طلا شد

شغل تو را از اوّلش زرگر نوشتند

 

تا که به سمت گنبد شه، پر بگیرم

جای دو پر، بال مرا شهپر نوشتند

 

پایین پای تو چه جای با صفایی است

آن قطعه را عرش علی اکبر نوشتند

 

ارباب جان من! ضریح نو مبارک

طرح ضریحت را چه ذوق آور نوشتند

 

آقا ضریح قبلی ات را پس چه کردند؟

آیا برایش قسمت دیگر نوشتند؟

 

ای کاش آن را می فرستادی مدینه

بر روی آن با اشک چشم تر نوشتند:

 

.... سهم حسن همواره غربت بوده غربت

او را شهید کینه ی همسر نوشتند

 

قبرش شبیه چادر زهرا چه خاکی است

بر روی خاک قبر او «مادر» نوشتند

 

اوّل فدایی ولایت فاطمه بود

این جمله را با ضرب میخ در نوشتند

 

شاعر : محمد فردوسی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

امسال بهار رنگ ماتم دارد

$
0
0

امسال بهار رنگ ماتم دارد

هرشيعه به دل غباري از غم دارد

چون فاطميه رسيد عيدی نبود

انگار عزا تمام عالم دارد

 

با تشکر از جناب آقای محمدحميدجودوی بخاطر ارسال این شعر


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

نیمه شبها دردها انگار درد آورتر است حال و روز زخمی تب دار درد آورتر است لا به لای گریه های بچه های

$
0
0

نیمه شبها دردها انگار درد آورتر است
حال و روز زخمی تب دار درد آورتر است

لا به لای گریه های بچه های داغ دار
ناله های مادر بیمار درد آورتر است

یا علی می گوید و پهلو به پهلو می شود
ظاهرا اینبار از هر بار درد آورتر است

از زمین خوردن همیشه زن خجالت می کشد
گر ببیند شوهرش بسیار درد آورتر است

پشت در افتاده باشد یا میان کوچه ها
در دو حالت ضربه ی دیوار درد آورتر است

در قبال زخم های جنگجویان احد
حمزه می داند چرا مسمار دردآور تر است

حرف ها دارد در این بغض گلوگیرش ولی
با جراحات لبش گفتار دردآور تر است
***محمد امین سبکبار***


منبع : http://harame-shah.rozblog.com
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>