فلک پر کرده از غم ساغرم را سیه کرده به طفلی معجرم را الا ای بانوان شهر یثرب...
فلک پر کرده از غم ساغرم را سیه کرده به طفلی معجرم را الا ای بانوان شهر یثرب ببینید اشک چشمان ترم را نشسته بر رخم گرد یتیمی که از کف داده ام من مادرم را از آن روزی که دستش را شکستند دگر شانه نزد موی...
View Articleگر چه خاموشم بود، در دل من محشری کز پرستویم بجا، مانده یک مشت پری بی قرارم –...
گر چه خاموشم بود، در دل من محشری کز پرستویم بجا، مانده یک مشت پری بی قرارم – ناله دارم – ای خدا صبر بده در عزای فاطمه، بی قراری می کنم شب کنار قبر او، سوگواری می کنم بش شکیبم، من غریبم – ای خدا صبرم...
View Articleچون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت بانک برداشت مؤذن که رُخ ماه گرفت...
چون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت بانک برداشت مؤذن که رُخ ماه گرفت کائناتست از این واقعه در جوش و خروش که کشیدن نتوان بار چنین درد به دوش ما سوا رفته فرو یکسره در بهت و سکوت تا چه آید به سر عالم...
View Articleعلی جان ز کارم گره وا شده شب آخر عمر زهرا شده دل آسوده کن از ملالم علی حلالم...
علی جان ز کارم گره وا شده شب آخر عمر زهرا شده دل آسوده کن از ملالم علی حلالم کن آقا حلالم علی خداحافظی می کنم با همه که باشد مرا بر لب این زمزمه خداحافظ ای مجتبی نور عین خداحافظ ای هستی من، حسین...
View Articleدنیاست چو قطرهایّ و دریا، زهرا کی فرصت جلوه دارد اینجا، زهرا قدرش بود امروز...
دنیاست چو قطرهایّ و دریا، زهرا کی فرصت جلوه دارد اینجا، زهرا قدرش بود امروز نهان چون دیروز هنگامه کند ولیک فردا، زهرا خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود عالم چو الفبا شد و معنی، زهرا احمد که خدا گقت به...
View Articleیکهزار و چارصد سال است دخت مصطفی عالمی را ساخته از سوگ خود دارالعزا چارده قرن...
یکهزار و چارصد سال است دخت مصطفی عالمی را ساخته از سوگ خود دارالعزا چارده قرن است واویلا که زهرای بتول آفتاب عمر او بنموده از دنیا افول چارده قرن است مام پاک شبیر وشبر گشت با محسن شهید از ظلم و جور و...
View Articleتا قرن چهارده، نه عجب گر گریستم باید به سوگ دخت نبی جاودان گریست از داغ و سوگ...
تا قرن چهارده، نه عجب گر گریستم باید به سوگ دخت نبی جاودان گریست از داغ و سوگ فاطمه چشم زمان گریست همراه با زمین و زمان، آسمان گریست نامی نوشت شرح غمش را قلم به لوح نالید از این مصیبت و حنانه سان،...
View Articleندارد کودکی طاقت که نیلی ز سیلی صورت مادر ببیند هزاران بار اجل بر مرد خوشتر...
ندارد کودکی طاقت که نیلی ز سیلی صورت مادر ببیند هزاران بار اجل بر مرد خوشتر که سیلی خوردن همسر ببیند چه حالی می کند پیدا خدایا اگر این صحنه را حیدر ببیند مگو رو کرده پنهان تا مبادا رخش را ساقی کوثر...
View Articleدیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد...
دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد آنچنان کاندر جوانی قامت من گشت خم روز پیری هیچکس اینگونه قدش تا نشد تا سحر شب را بسر بردم بحال احتضار هیچکس حتی اجل حال مرا...
View Articleفکند از کینه آنسان دشمن دیوانه ام، آتش که بگرفت از جفا هم قلب من، هم خانه ام...
فکند از کینه آنسان دشمن دیوانه ام، آتش که بگرفت از جفا هم قلب من، هم خانه ام آتش بسان شمع می سوزد در کاشانه ام یا رب نگیرد در میان شعله ها پروانه ام آتش؟ چه سازم در میان کینه های شعله خیز خلق اگر افتد...
View Articleدر بحر ولاگوهر بی همتائی در چرخ شرف ستاره رخشائی ای دختر آفتاب و ای مادر نور...
در بحر ولاگوهر بی همتائی در چرخ شرف ستاره رخشائی ای دختر آفتاب و ای مادر نور روشنگر آسمان جان، زهرائی رحمت الله رعیت مظلومی ما به دهر حک خواهد خورد با آتش عشق دل محک خواهد خورد آن کس که به روی فاطمه...
View Articleمنظومه عشق و مستی از کار افتاد پرگار خداپرستی از کار افتاد از بوسه تازیانه بر...
منظومه عشق و مستی از کار افتاد پرگار خداپرستی از کار افتاد از بوسه تازیانه بر دست بتول یک لحظه تمام هستی از کار افتاد سید رضا مؤید مرا مهمان چشم بسته ات کن شریک نالۀ پیوسته ات کن به جان زینبت یکشب علی...
View Articleبه مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام...
به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بمانم غلامرضا سازگار (میثم) آن روز که در شراره سنبل می سوخت بیش از همه، در میانه بلبل می سوخت آن دم که...
View Articleیاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم...
یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهره پنهان کرد و باز یادگاری همچو زهرا از پیمبر داشتیم مادر مظلومه ما نیز رفت از دست ما مرگ او را کی به...
View Articleچشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را...
چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از بهر همدردی به مولا، اشک خونین جاری به دامان شفق، افلاک می کرد چشم زمان از بهر دفنت آب می ریخت مهد...
View Articleتا چند کشم هر سو این قد کمانی را ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را جان می رود...
تا چند کشم هر سو این قد کمانی را ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را جان می رود از دستم خون خوردم و لب بستم باید ببرم در گور غم های نهانی را در آرزوی مرگم افتاده برو برگم دارم ز جهان تنها این باغ خزانی...
View Articleشد منفعل گریه او، ابر آذری زهرا که بود میوۀ باغ پیمبری از ظلم و جور مردم از...
شد منفعل گریه او، ابر آذری زهرا که بود میوۀ باغ پیمبری از ظلم و جور مردم از مردمی، بری چون دید بعد فوت نبی هیچکس نکرد از شوی او، ولی خداوند، یاوری بگرفت بهر نصرت دین جان خود به کف اِستاد در مقابل ظلم...
View Articleسلام غزل خوان بوریا خدا گـواسـت کـه دلتـنـگ کــربـــلا هسـتــم تـــمـــام...
سلام غزل خوان بوریا خدا گـواسـت کـه دلتـنـگ کــربـــلا هسـتــم تـــمـــام عـمــــر عــزادار نــیــنــوا هـسـتـم عــزای حـضــرت اربــاب تــا ابـــد بـاقـیــسـت فـــدای روضــه ســردار سـر جـدا هـسـتـم...
View Articleمفسر كربلا (زينب) زينب آمد شام را تسخير كرد با زبانش كار صد شمشير كردزينب آن...
مفسر كربلا (زينب) زينب آمد شام را تسخير كرد با زبانش كار صد شمشير كرد زينب آن علامه والا مقام كربلا را مو بمو تفسير كرد تا طلسم سا يه ها را بشكند آيه هاي نور را تقرير كرد پادشا ه بي سپا ه شا م شد...
View Articleباردیگرچرخ گردون تیرگی ازسرگرفت باز آرام و قرار از آل پیغمبر گرفت کوکب رخشنده...
باردیگرچرخ گردون تیرگی ازسرگرفت باز آرام و قرار از آل پیغمبر گرفت کوکب رخشنده ی شبه پیمبر کرد افول ازغروب نابهنگامش دل رهبر گرفت اکبر آن آئینه دار طلعت خیر البشر...
View Article