Quantcast
Channel: حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live

از تو گفتم باز با چشمان تر ، شرمنده ام گفتم از داغ دل و خون جگر ، شرمنده ام دلشکسته ، فصل داغت

$
0
0

از تو گفتم باز با چشمان تر ، شرمنده ام

گفتم از داغ دل و خون جگر ، شرمنده ام
 

دلشکسته ، فصل داغت را گشودم پیش رو

دل ندارم تا بگویم بیش تر ، شرمنده ام
 

محشری بر پاست ، از بیدار باش داغ تو

از قیام سرخ تو ، من بی خبر ! شرمنده ام
 

آرزو دارم برقصم سرخ ، در بزم غمت

لهجه ام زرد است اما ، کو جگر ؟ شرمنده ام
 

گفتن از داغ تو شوخی نیست ، باید داغ دید

من ندارم داغ اما بر جگر ! شرمنده ام
 

کاش فارغ بودم از سنگینی خواب زمین

با غمت ای کاش بودم همسفر ، شرمنده ام
 

ای شهید عشق ! قلب رو سیاهم را ببخش

از تب عشقت ، نگشتم شعله ور ، شرمنده ام
 

کاش می فهمید روحم لهجه ی داغ تو را

تا بگرید چشم شعرم بیش تر ... شرمنده ام


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

در دلم يك مدينه تعزيه خوان، دردلم يك بقيع بغض آلود با همين روضه خوب مي فهمم ،منبر مسجد النبي ست كبو

$
0
0

 در دلم يك مدينه تعزيه خوان، دردلم يك بقيع بغض آلود
با همين روضه خوب مي فهمم ،منبر مسجد النبي ست كبود
 
در حسينيه ام كه مي شنوم ، شب تابوت و تير باران را
تيرهايي كه بر جنازه ي ماه ،آمدند از كمان فتنه فرود
 
تيري آمد مرا عقب تر برد ، تا كجاي مدينه در شب پيش
ديدم آنجا كريم باران را ، مثل ابري به مجلس بدرود
 
پاره اي از جگر به طشت نشست ، چشم بر هم نهادو سخت گريست
گفت :"لايوم ياحسين "...آنگاه ،از گلو مصرعي شكسته سرود
 
كربلا بود لاي انگشتش ، قطعه در قطعه اش نشان مي داد
ظهر توفاني محرم شد ،گريه سر داد بين گفت و شنود
 
كو ابوالفضل من ؟صدايش زد ،حركت داد پرده اي را ديد
شطي از مشك ناگهاني ريخت ،عطش باغ ماند و رودا رود
 
قطعه اي تازه باز از جگرش ، ناگهان بر گلوي طشت افتاد
روضه اي خواند و پرده بالا زد ،با اشارات عشق بال گشود
 
اي غزل از بقيع رد شده اي ، نيمه شب چون پرنده اي زخمي
پرخوني برايم آوردي ، از كدامين دريچه ي مسدود؟!


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

برای امام سجاد علیه السلام «پیامبر کربلا» ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها جامانده

$
0
0

  برای امام سجاد علیه السلام

          «پیامبر کربلا»
 
 
ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها
جامانده از شرافت ناب سلاله ها
 
 
رخصت ترا نبود بنوشی شراب عشق
وقتی که می شکست دمادم پیاله ها
 
 
سهم شما تب و لب خشکیده از عطش
داغ فراق و گریه ی غم بر سه ساله ها
 
 
بر ماهیان تشنه که در ساحل بلا
بر خاک و خون فتاده سر و دست و باله ها
 
 
صحرا پر از تغزل سرخ شقایق و
اشک شفق به چهره شان داده ژاله ها
 
 
با نوی نینوا شده آیینه دار عشق
با خطبه و روایت و نفرین و ناله ها
 
 
ای والی خدا و سفیر کتاب نور !
 سهم شما امامت و میراث لاله ها
 
 
آری ، شما پیامبر کربلا شدی
دنباله ی رسالت پاک سلاله ها

 
زهرا طاهرزاده فرد


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

یا حسن ابن علی (ع) از تیر نشسته بر بدن میگویم از دوختن کفن به تن میگویم با هر نفسم ((حسین ))گفتم

$
0
0
یا حسن ابن علی (ع)



از تیر نشسته بر بدن میگویم
از دوختن کفن به تن میگویم
با هر نفسم ((حسین ))گفتم اما
با هر طپش دلم ((حسن))می گویم



تو کشته ی جنگ مردمی نا آگاه
من کشته ی صلح می شوم در این راه
تنهایی تو برای من سنگین است
((لا یوم کیومک ابا عبد الله))



به برادرش عباس:
روزی که علمدار شدی ، میفهمی
محرم به غم یار شدی ، میفهمی
این لرزش دست و دل من را هر وقت
در کوچه گرفتار شدی میفهمی

 


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

مردی که خنده روی لب اش بود...می رود صبح فلک غلام شب اش بود ... می رود مردی امین که حضرت ِ خورشید

$
0
0

 

مردی که خنده روی لب اش بود...می رود
صبح فلک غلام شب اش بود ... می رود
مردی امین که حضرت ِ خورشید ِ خاک بود
از نسل نورها نسب اش بود... می رود
آن مومنی که پاکی و اخلاص و دوستی
در چشمهای با ادب اش بود ...می رود
مرد بهار چهره ی اسلام...آنکه عشق...
عمری اسیر خال لب اش بود... می رود
آن خاتم ی که دست خدا بود در زمین...
حیدر ...وصی منتخبش بود...می رود
او می رود تمام جهان گریه می کنند
پشت سرش زمین و زمان گریه می کنند
آقای مهربان من... آقای آفتاب...
ای دیدنت برابر ِ با سالها ثواب
وقتی تو آمدی همه عاشق شدیم و بعد
از ما به یمن آمدنت دور شد عذاب
ای همسر خدیجه و بابای فاطمه...
ای حضرت نبی و پسر عم ِ بوتراب
مجنون چشمهای تو هستیم یا نبی
ما می نخورده مست شماییم! یا شراب!
تو می روی و آه پی آه می کشیم
دنیا درون سینه ی ما می شود خراب
-----------
تا صبح بیست و هشتم ماه صفر رسید
خورشید در عزای رخ ات پیرهن درید


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اثر اول باز بر روی دوشِ خسته ی شهر ، خطبه های بهار جاری بود ریشه های سخن در اوج بیان ، از دلِ بی قرا

$
0
0

اثر اول
باز بر روی دوشِ خسته ی شهر ، خطبه های بهار جاری بود
ریشه های سخن در اوج بیان ، از دلِ بی قرار جاری بود
السلام علیک : ثارالله /ما اطاعت پذیرتان هستیم
گوش جان می دهیم و دلبند :_ خطبه های خطیرتان هستیم 1
گرچه کوفه به خواب خوش رفته : جائران ِ زمانه بسیارند
مافدائی ِنهضتت هستیم ، شیعیانت هنوز بیدارند
عطر سجاده و نماز شبت ، برلبان بنفشه ها جاری ست
رهسپاراست تا سحر با تو ، هرکسی از منیّتش عاری ست
گرچه اهل نفاق  بسیارند ،موعظه کن امام خوبیها
کوفیان زمانه بیمارند ، یقضی الله بینکم ....((آقا)) ....
ایهاالناس آسمانها را ، وسعت یک سوال پر کرده..>؟
به کدامین بهانه پاییزید ، قلبتان را زوال پر کرده
اُخرجوا من ولایت ِ الله ، لحظه ای را اگر توانستید ...؟!
دل ببندید بعدِ آن به گناه ، بی محابا اگر توانستید ..؟!
در کدامین مدار می گردید ...؟! مرکز ثقل ِ آسمان اینجاست
به درستی که اهل بیت رسول (ع) علتِ آفرینش دنیاست
نقلِ یک کهکشان خون آلود ... بر سرِ ((نی )) که کار شاعر نیست!
شاعری که شکسته بال و پرش ، مرغ آماده ی مهاجر نیست
باز جغرافیای چشمانم ، دل خوش ِ قطره های باران است
محتشم لحظه ای بخوان امشب ، غزلی را که شورش جان است
شاید امشب پرنده های نجیب ، پیله ی این سکوت را بدرند ...
دسته دسته نوای ِ چلچله ها...، تا بهاری دوباره ام ببرند



خطیر
خطیر. [ خ َ ] (ع ص ) بزرگ . مهم . عظیم . (ناظم الاطباء). عزیز.باقدر.
(زمخشری ). گران . (مهذب الاسماء) : بلبل بزخمه گیرد نی بر سر بهارچون
خواجه



اثر دوم :
شور و شوق سفر گرفته دلی ،از مَنِ خود اثر نمی خواهد
دل سپرده به آسمان و ولی ، سفرش بال و پر نمی خواهد
روضه خوان یک نفس بخوان امشب ، روضه ی اشک و آه و ماتم را
عاشقی که شکسته بال و پرش ، غیر ِ چشمان تر نمی خواهد
لرزه افتاده بر تَنِ شاعر ، هی زمین می خورد وَ می افتد
تارسیدن به گنبد ِ سرخت ، یک قدم بیشتر نمی خواهد
بی خبر آمدم به سوی شما ، السلام علیک:  ثارالله ....
عذر من را قبول کن آقا ، عشق – اما – اگر نمی خواهد
آه ....آقا ...لب ِ شکسته ِ دلی ، درد های نگفته ای دارد
چشم دارد به مهر و لطف شما ، کفتر نامه بر نمی خواهد
روضه خوان ، می رسد به طفل صغیر ، تشنه لب روبروی شط ِ فرات
شور پرواز ناگهان دارد ....! طفل معصوم ((پَر )) نمی خواهد
تاب ِ گفتن ندارد انگاری ، سینه ی روضه خوان عطش دارد
کنج مخروبه  کودکی تشنه ، آب را بی پدر نمی خواهد
آتشی شعله می کشد از دل ، درد در نای و نی نمی گنجد
خیزران خیزران غم و اندوه ، شکوه ی مختصر نمی خواهد
موعظه کن امام خوبیها ، روی ((نی )) آیه های یاسین را ...
آه ....از بی وفایی کوفه ، آه ...هم گوش کر نمی خواهد
شیعه مدیون ظهر عاشوراست ، سر به تن بی شما نمی ارزد
تا قیامت به یاد خواهد داشت ، سرفرازی که ((سَر )) نمی خواهد


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

السلام علیک یا حسن بن علی (ع) با هر نفس و هر دم، می سوزم و می سازم هر ثانیه و هر دم، می سوزم و می

$
0
0

السلام علیک یا حسن بن علی (ع)



با هر نفس و هر دم، می سوزم و می سازم
هر ثانیه و هر دم، می سوزم و می سازم
از سوختنم هرچند روشن شده راه اما
من آب شدم کم کم، می سوزم و می سازم
در چشم ترم هستی، انگار همین دیروز...
کهنه نشده داغم، می سوزم و می سازم
دل یک خم مالامال از این غم سربسته است:
قدش شده مادر خم... می سوزم و می سازم
یک عمر جگر می سوخت در داغ تو و حالا
آسان شده کار سم، می سوزم و می سازم


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

اگر اين لحظه ها ناگه ز شورت انگبين ميشد تمام روزها سرشار از خلد برين ميشد به پايان ميرسيد اندوه ا

$
0
0

اگر اين لحظه ها ناگه ز شورت انگبين ميشد

تمام روزها سرشار از خلد برين ميشد

به پايان ميرسيد اندوه اين گلهاي پژمرده

بهاري دست ميافشاند، زاد العارفين ميشد

پر از عطر عسل ميشد سبوي تشنۀ مادر

پدر لبخند ميزد، مملو از نور يقين ميشد

تمام باغها مثل بهشتي ميدرخشيدند

نسيمي از تبسمهاي تو عيد آفرين ميشد

از اوج آسمانها بوي تو روي زمين ميريخت

و شاعر در ميان غربتش عاشقترين ميشد

چنان پر ميزدم گرد جمال قدسي ات هر دم

که چون پروانه ها هر بال خاکسترنشين ميشد

****

فقط اي کاش در اين اشکها ميآمدي، آقا!

که پلک خیس من از روی ماهت خوشه چين ميشد..


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

امشب دل من هوس كرد شعري بگويد برايت تا مثل آهوي وحشي فردا بيفتد به پايت آيا مرا مي‌شناسي؟! شاي

$
0
0

امشب دل من هوس كرد شعري بگويد برايت

تا مثل آهوي وحشي فردا بيفتد به پايت

 

آيا مرا مي‌شناسي؟! شايد به خاطر نداري

ديوانه‌اي را كه گم شد در بين ديوانه‌هايت

 

شايد مرا ديده باشي وقتي كه باران آتش

مي‌ريخت بر گونه‌هايم در زير چتر عبايت

 

مولاي من! من همانم كآن‌شب به دادم رسيدي

وقتي كه آتش گرفتم در مرقد باصفايت

 

باور كن امشب گدايت حاجت به چيزي ندارد

تنها نگاهي بيفكن تا او بميرد برايت

 

ديشب شنيدم كه يك دشت گل‌هاي پرپر شكفتند

با تند‌بادي كه پيچيد در كنج بستان‌سرايت

 

بگذار من تا قيامت بر غربت تو بگريم

پايان ندارد غريبي! اي جان عالم فدايت


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

یا محمد(ص) سلام ای کعبه ی دلها محمد بهار آرزوی ما محمد سرور

$
0
0
یا محمد(ص)

سلام  ای     کعبه ی      دلها        محمد
بهار       آرزوی          ما         محمد
سرور       سینه ی           یکتا پرستان
فروغ        دیده ی       بینا        محمد
گلستان    در    گلستان     جوشش   گل
کران     تا      بیکران  دریا      محمد
چراغ افروز        بزم         لیلةالقدر
شکوه              لیلةالاسرا        محمد
محبت    آفرین      و         مهر پرور
طراوت  بخش      و روح افزا   محمد
ظهور    مهرورزی     پای      تا  سر
حضور    عشق   سر تا پا        محمد
ز   باء    بسمله      تا     تاء    تمّت
کتاب    حسن    را    معنا       محمد
جهان  روشن   شد  از   نور  وجودش
چو    گل    شد  جلوه فرما تا    محمد
فراز   شاخه ی    طوبای هستی است
نوای     مرغ     دلها       یا   محمد.


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

شرمنده‌ام كه همت آهو نداشتم شصت و سه سال راه به اين سو نداشتم در زندگی زبان ثناگو نداشتم چشم امید

$
0
0

شرمنده‌ام كه همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به اين سو نداشتم




در زندگی زبان ثناگو نداشتم
چشم امید نیز به هر سو نداشتم

دنبال درد و دغدغه های خودم ، دلم ...
کاری به کار اهل هیاهو نداشتم

اما حکایت من و تو چیز دیگری ست
اصلا به جز تو با احدی خو نداشتم

با دست گردِ فرش تو را جمع کرده ام
حتا اگر لیاقت جارو نداشتم

()

می خواستم بیایم و از تو بخواهمت
می خواستم ...
ولی چه کنم ؟!
رو نداشتم !


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

چه خوانمت؟ که هرچه خوبیَ ست از تبار توست و اعتبــار کــل آفرینــــش اعتبــــار تـوست تو

$
0
0

هر كه با انگور چشمت مست ايمان مي شود
معتكف در خاك سر سبز خراسان مي شود
 
آنقدر دور ضريحت ازدحام بال هاست
كه كبوتر راهي ِ كنج شبستان مي شود
 
شهره شد كه شهر مشهد قطعه اي از جنت است
چون كه در هر كوچه گل درگير باران مي شود
 
بارگاهت مرهمي دارد كه كوران را شفاست
آن چنان كه لال هم گويا غزلخوان مي شود
 
هر كجا...! هركس ....! سلامي داد آنجا مشهد است
آن چنان كه بخشي از خاك خراسان مي شود 

مجتبي اصغري فرزقي (كيان) مشهد


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

دریای عشق خوش به حال همان غلامی که دل به دریای عشق توبسپرد در ازای دوقطره اشکش چشم خود را به

$
0
0

دریای عشق

خوش به حال همان غلامی که

دل به دریای عشق توبسپرد

 

در ازای دوقطره اشکش

چشم خود را به مزد آن نسپرد

 

آنقدر رفته اند و می آیند.... 

پرچم تو زمین نخواهد خورد

 

آنکه دنبال شهرت وبازیست

توشه از سفره ات نخواهد برد

 

هرکسی که نظر براو کردی

تا ابد نام او نخواهد مرد

 

بیرق تو به دست عباس است

شک ندارم زمین نخواهد خورد

 

 

                          شعر از: نوید طاهری


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

هر صبح و شام گریه کنم من برای تو برآن غروب پرغم کرب و بلای تو بر آن دمی که مثل مدینه شرر زدند

$
0
0

 هر صبح و شام گریه کنم من برای تو

برآن غروب پرغم کرب و بلای تو

 

بر آن دمی که مثل مدینه شرر زدند

بر گوشه های چادر و بر خیمه های تو

 

وقتی که چشم غارت دشمن به خیمه رفت

دیدم میان تیغ وسنان دست وپای تو

 

گریه کنم برای تنت زیر دست وپا

بر جسم پاره پاره و ازهم جدای تو

 

من را کشد اسارت زینب به سلسله

از کربلا به کوفه وشام بلای تو

 

گاهی بروی نیزه وگاهی دل تنور

آتش گرفته قلبم از این ماجرای تو

 

تنگ غروب و گودی گودال و قتلگاه

روضه گرفته حضرت زهرا برای تو

 

آن روضه ای که با لب تشنه بروی خاک

ظالم برید راًس تورا از قفای تو

 

                         شعر از: نوید طاهری


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

گفت بگذار از بـرای سفــره ها سیـن اول، سیـلـی آن بـی حیـا دومین سین، سقط بود و محسنش این غم عظماس

$
0
0

گفت بگذار از بـرای سفــره ها

سیـن اول، سیـلـی آن بـی حیـا

دومین سین، سقط بود و محسنش

این غم عظماسـت، گشته قاتلش

سین سوم، سرخی مسمـار بـود

رنـگ خــون پهلــوی آن یار بود

گفت سین چهارمم کار در است

سینـه ی مجروح مسمـار در است

پنجمین سین، سوختن با دربها

ســوختــن بـا آتـش نامـــردها

سیـن شـشم، سختی درد و اَلَم

دیــدن حیـدر(ع) میان موج غـم

آخـرین سین از برای سفـره ام

آتشــی افروخــت در کاشـانـه ام

هفتمین سین، ساختن با درد بود

چـون مدینه آن زمان نامــرد بود

آمــدند بهــر عیـادت دیـوها

با چـه رویی؟؟ من نمیدانم خـدا!!


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

Article 9

$
0
0

 

بارالهــــا تو ببین  این سوز ما

فاطمیــــه گشته در نـوروز ما

آمدم هیئت که تا خدمت کنم

بار دیگر با علـی(ع)، بیعت کنم

آمدم خدمت کنم، بر اهـل دل

تا نگــردم پیش مولایم، خجـل

گفتم امشب سفره ای برپا کنم

هفت سین عشق، در آن جا کنم

مادرم زهرا(س)، مرا یاری نمود

بهـر چیدن، با من همکاری نمود


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

مهدی سرت سلامت این چندمین غم است این چندمین مصیبت این قرن مبهم است دنیا به انتهای خط خود رسیده آه

$
0
0

مهدی سرت سلامت این چندمین غم است

این چندمین مصیبت این قرن مبهم است

دنیا به انتهای خط خود رسیده آه

گر آسمان بگرید از این ماجرا کم است

روی غرور غیرت ما خنج می کشند

حرمت شکستن اوج هیاهوی آدم است

ما زنده ایم و باز معاویه، عمروعاص...

بر نیزه نقش تا شده ی فخر عالم است

ما زنده ایم و خانه ی زهرا دوباره سوخت

ما زنده ایم و شانه ی تو کوه ماتم است

کی می رسی به داد زمین اتفاق سبز

ای انتقام سرخ که بغضت محرم است

ای روح مهربان عدالت ظهور کن

پشت جهان از آتش نمرودها خم است

دست از شکوه دامنت ای گل نمی کشیم

آقا سرت سلامت این رشته محکم است


پروانه نجاتی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

پرسيد رفيقي كه مرا جاي سئوال است از بعد حسين آن كه شهنشاه جلال است مبهوت وقارو شرفش دشت

$
0
0

پرسيد رفيقي كه  مرا   جاي    سئوال است

از بعد حسين آن كه شهنشاه  جلال     است

مبهوت وقارو شرفش دشت و     جبال است

اين گريه و شيون كه بهرماه و به سال است

سير حكمي است ويا خواب و خيال اســــت

پيري برسيد و نظري   كرد و    به لبخنــد

فرمود كه اي عاقل و      روشندل  و دلبند

مجنون نشدي تا كه    بداني كه در  اين بند

بالله كه دراين عرصه بسي جاي ملال است

ديوانگي عشق حسين    عين   كمال  اسـت

جائي كه خدائي    ازلي يار    حسين اســت

شد كعبه سيه پوش و  عـزادار   حسين است

جبريل و ملائك همه   زوّار     حسين اسـت

اين جامه دريدن نه فقط شوري و  حال است

از بهر  عروج   عملي   شهپر و   بال است


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

به دل نام حسین را من نوشتم عجین شد با ولای او سرشتم گنهکارم، ذلیلم، دردمندم نه مجنونم نه زیبایم نه ز

$
0
0

به دل نام حسین را من نوشتم
عجین شد با ولای او سرشتم
گنهکارم، ذلیلم، دردمندم
نه مجنونم نه زیبایم نه زشتم
نه درویشم نه دیوانه نه عاقل
نه اهل معبدو دیر و کنشتم
اگر دیدی به روز حشر، زاهد!
که من هم در صف اهل بهشتم
بدان این لطف اربابم حسین است
به دست او عوض شد سرنوشتم
شده چون یوسف زهرا نگارم
حسین بن علی را دوست دارم
کربلایی بهلول حبیبی


منبع : http://harame-shah.rozblog.com

هر کجا شانه ی دیوار به در نزدیک است هر کسی پشت در افتد به خطر نزدیک است گاه یک میخ چنان تکیه به پهلو

$
0
0

هر کجا شانه ی دیوار به در نزدیک است
هر کسی پشت در افتد به خطر نزدیک است

گاه یک میخ چنان تکیه به پهلو دارد
آنچنان که سر یک نیزه به سر نزدیک است
کوچه هر قدر که باریک شود دستی هم
بر سر و صورت یک راهگذر نزدیک است...


منبع : http://harame-shah.rozblog.com
Viewing all 4235 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>